English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
gait طرز حرکت پاهای اسب
Search result with all words
gaited اسب دارای حرکت پاهای معین
Other Matches
astride با پاهای گشاداز هم
heel پاهای عقب
astraddle با پاهای از هم گشاده
heels پاهای عقب
footsore دارای پاهای زخمی
feather footed دارای پاهای پردار
foot sore دارای پاهای زخمی
plumiped دارای پاهای پردار
rough footed دارای پاهای پردار
stag position وضع پاهای باز
duckfooted دارای پاهای شهن
rough legged دارای پاهای پردار مودرچهارقلم
stag jump پرش با پاهای باز در هوا
spindle legged دارای پاهای درازوباریک لندوک
fin footed دارای پاهای پرده دار
red legs نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
hermit crab خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
hermit crabs خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
spindle shanked دارای پاهای دراز وباریک لندوک
jack knife خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
side staddle hep پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
leg of mutton دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
She has long and shapely legs . ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
capriole پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
straddle seat تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
progressed حرکت
gesturing حرکت
gestured حرکت
progress حرکت
move حرکت
stir حرکت
maneuver حرکت
departures حرکت
progresses حرکت
progressing حرکت
motion حرکت
as you were حرکت از نو
traveled حرکت
behavior حرکت
behaviuor حرکت
stirred حرکت
stirrings حرکت
stirs حرکت
frozen بی حرکت
otiose بی حرکت
on the move در حرکت
oi در حرکت
agoing در حرکت
gesture حرکت
departure حرکت
haviour حرکت
shifted حرکت
traverse حرکت
shift حرکت
traversed حرکت
geste حرکت
gest حرکت
demeanour حرکت
running در حرکت
traverses حرکت
demeanor حرکت
behaviour حرکت
travel حرکت
stationary بی حرکت
shifts حرکت
agog در حرکت
afloat در حرکت
inert بی حرکت
moved حرکت
moves حرکت
ambulation حرکت
vapid بی حرکت
stock-still بی حرکت
moveless بی حرکت
motionless بی حرکت
travels حرکت
traversing حرکت
hold still <idiom> بی حرکت
stock still بی حرکت
stirabout حرکت
movement حرکت
statist بی حرکت
stills بی حرکت
animals حس و حرکت
stillest بی حرکت
stiller بی حرکت
still بی حرکت
circulation حرکت
circulations حرکت
square move حرکت
locomotion حرکت
vowel point حرکت
animations حرکت
animation حرکت
animal حس و حرکت
motions حرکت
pats بی حرکت
motioning حرکت
motioned حرکت
pat بی حرکت
sedentary بی حرکت
scrolling حرکت
patted بی حرکت
patting بی حرکت
immobile بی حرکت
an abrupt departure حرکت ناگهانی
akinesthesia فقدان حس حرکت
sneak حرکت پنهانی
slacks گیر در حرکت
sail حرکت کردن
administrative movement حرکت اداری
cycling حرکت پاندولی
dynamics مکانیک حرکت
trend مسیر حرکت
trends مسیر حرکت
mobile قابل حرکت
translations حرکت انتقالی
skew کج حرکت کردن
mobiles قابل حرکت
translation حرکت انتقالی
actual movement حرکت حقیقی
sneaked حرکت پنهانی
seated حرکت تعادلی
seats حرکت تعادلی
bob حرکت تندوسریع
skews کج حرکت کردن
bobbing حرکت تندوسریع
angular travel حرکت زاویهای
apparent motion حرکت فاهری
bobs حرکت تندوسریع
braided حرکت سریع
seat حرکت تعادلی
arrow keys حرکت دهد
sneaks حرکت پنهانی
swirls حرکت چرخشی
swirling حرکت چرخشی
swirl حرکت چرخشی
aslant حرکت مایل
swirled حرکت چرخشی
acinetic مانع حرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com