Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
Other Matches
maneuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvred
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
Military operations.
عملیات نظامی
counter military
ضد عملیات نظامی
politico military
عملیات سیاسی نظامی
tactical plan
طرح عملیات نظامی
cybernation
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
national command
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
combined staff
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
reprisal
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
op
عملیات
treatment
عملیات
operations
عملیات
treatments
عملیات
operation
عملیات
radius
شعاع عملیات
serial operation
عملیات سری
immediate action
عملیات فوری
hot dogging
عملیات نمایشی
subversive
عملیات براندازی
flow charts
شمای عملیات
subversives
عملیات براندازی
flow chart
شمای عملیات
offensives
عملیات افندی
rehearsal
تکرار عملیات
external operation
عملیات خارجی
campaigned
عملیات جنگی
campaign
عملیات جنگی
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
finishing
عملیات تکمیل
rehearsals
تکرار عملیات
global operation
عملیات سراسری
surface treatment
عملیات سطحی
string operation
عملیات رشتهای
airborne battlefield
عملیات هوابرد
initiative
ابتکار عملیات
initiatives
ابتکار عملیات
formal operations
عملیات صوری
spial
عملیات جاسوسی
harassing actions
عملیات ایذایی
hostilities
عملیات خصمانه
f.of operations
حوزه عملیات
hostility
عملیات خصمانه
synchronous operation
عملیات همزمان
heat treatment
عملیات حرارتی
scope
منظور از عملیات
scope
هدف عملیات
flight operations
عملیات پرواز
offence
عملیات افندی
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
operations room
اتاق عملیات
operations research
تحقیق در عملیات
operations personal
پرسنل عملیات
operation overlay
کالک عملیات
process chart
نقشه عملیات
offence
عملیات تعرضی
operation map
نقشه عملیات
operation manager
مدیر عملیات
limiting operation
عملیات محدودکننده
over the beach operations
عملیات ساحلی
over the beach operations
عملیات کرانهای
parallel operation
عملیات موازی
offenses
عملیات تعرضی
delays
عملیات تاخیری
delaying
عملیات تاخیری
delay
عملیات تاخیری
offenses
عملیات افندی
plan of action
طرح عملیات
phasing
مراحل عملیات
action
عملیات جنگی
actions
جنگ عملیات
actions
عملیات جنگی
operation center
مرکز عملیات
operating program
برنامه عملیات
sabotaged
عملیات تخریبی
sabotages
عملیات تخریبی
sabotaging
عملیات تخریبی
earthworks
عملیات خاکی
closing
خاتمه عملیات
scene of action
صحنه عملیات
campaigns
عملیات جنگی
offensive
عملیات افندی
rescue operation
عملیات نجات
infiltration
عملیات نفوذی
sabotage
عملیات تخریبی
night operations
عملیات شبانه
nature of the operation
ماهیت عملیات
terrain
زمین عملیات
pseudooperation
شبه عملیات
phase
مرحله عملیات
psychological operations
عملیات روانی
phased
مرحله عملیات
phases
مرحله عملیات
manual operation
عملیات دستی
logical operations
عملیات منطقی
campaigning
عملیات جنگی
airmobile operations
عملیات هوارو
region
ناحیه عملیات
operationally ready
حاضر به عملیات
regions
ناحیه عملیات
theater of operations
صحنه عملیات
Counter – espionage operations k.
عملیات ضد جاسوسی
thermal treatment
عملیات گرمایی
assistant chief of staff, g (operations
معاونت عملیات
deputy for operations
معاونت عملیات
autonomous operation
عملیات مستقل
autonomous operation
عملیات ازاد
concrete operations
عملیات عینی
base of operations
پایگاه عملیات
war room
اتاق عملیات
continuity of operations
مداومت عملیات
terminal operations
عملیات اسکلهای
terminal operations
عملیات بارانداز
air operations
عملیات هوایی
counter battery
عملیات ضد اتشبار
countermine
عملیات ضد مین
covert operations
عملیات مخفی
covert operations
عملیات پنهانی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
delay action
عملیات تاخیری
continuity of operations
تسلسل عملیات
delaying action
عملیات تاخیری
denial operations
عملیات ممانعتی
conversational operation
عملیات محاورهای
area of operation
منطقه عملیات
arithmetic operation
عملیات حسابی
base operation
عملیات پایگاهی
concept of operations
تدبیر عملیات
centre of activities
مرکز عملیات
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
computer operation
عملیات کامپیوتر
action deferred
تامل در عملیات
combat information center
اطاق عملیات
chemical operations
عملیات شیمیایی
destructive operation
عملیات مخرب
electrochemical treatment
عملیات الکتروشیمایی
espial
عملیات جاسوسی
earth work
عملیات خاکی
divert action
عملیات مخالف
dry run
عملیات جنگی
business type operation
عملیات تجارتی
building operations
عملیات ساختمانی
Construction works .
عملیات ساختمانی
action
جنگ عملیات
block operation
عملیات بلوک
business type operation
عملیات کامپیوتری
umpire
داوری عملیات بازرس
task element
عنصر اجرای عملیات
civil affairs
عملیات مردم یاری
amphibious squadron
گردان عملیات اب خاکی
aircraft arrestment
عملیات مهار هواپیما
retrograde movement
عملیات عقب روی
antisubmarine search
عملیات تجسس ضد زیردریایی
chief of naval operations
فرمانده عملیات دریایی
multijob operation
عملیات چند کاره
log
ضبط مجموعهای از عملیات
civil military action
عملیات مردم یاری
control center
مرکز کنترل عملیات
reconnoiter
عملیات اکتشافی کردن
maritime operations
عملیات دریایی یا ناوگانی
clearing operations
عملیات مین روبی
logistic route
فن امادکردن یکانهادر عملیات
rescue and assistance
عملیات نجات و مددکاری
amphibious demonstration
عملیات نمایشی اب خاکی
airmobile operations
عملیات متحرک هوایی
resumption of hostilities
از سر گیری عملیات خصمانه
hostile
خصم عملیات خصمانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com