English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
Other Matches
superincumbent دارای فشار زیاد فشاری
drill press متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
pascal's law هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
combined stresses تنشهای مرکب
compressive فشاری
komi فشاری
compressive load application بار فشاری
compression flange عضو فشاری
force feed oiler روغندان فشاری
push ضربه فشاری
pressure welding جوشکاری فشاری
pressure welding جوش فشاری
compressive stress تنش فشاری
compressive stress خستگی فشاری
pressure device ماسوره فشاری
compressive yield point حدجهمندگی فشاری
compression flange سپر فشاری
force pump تلمبه فشاری
data compaction داده فشاری
push button switch تکمه فشاری
thumbs دگمه فشاری
thumbing دگمه فشاری
constrictor knot گره فشاری
filterpress پالونه فشاری
hard board تخته فشاری
filter press صافی فشاری
pressure butt welding جوشکاری لب به لب فشاری
achi komi دفاع فشاری
pression pipe لوله فشاری
press key تکمه فشاری
snap fastener دکمه فشاری
pressboard تخته فشاری
thumbed دگمه فشاری
head pressure ارتفاع فشاری
thumb دگمه فشاری
push button کلید فشاری
push button دکمه فشاری
pushed ضربه فشاری
pushes ضربه فشاری
push shot ضربه فشاری
push key تکمه فشاری
compression stress تنش فشاری
compression strength توان فشاری
compression spring فنر فشاری
pressure sweeping روبیدن فشاری
compression strength مقاومت فشاری
pressure fraction کسر فشاری
compression molding قالبگیری فشاری
head ارتفاع فشاری
thrust bolt پیچ فشاری
die cast ریختن فشاری
compression strength تاب فشاری
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
compression strength استحکام فشاری
compression wave موج فشاری
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
cold pressure welding جوشکاری فشاری سرد
cold pressed forging اهنگری فشاری سرد
press cutting برش دهنده فشاری
fumikumi لگد فشاری به پایین
firing pressure device ماسوره فشاری مین
compression molding ریخته گری فشاری
barometric altimeter ارتفاع سنج فشاری
centralized oil shot system روغنکاری متمرکز فشاری
thrust hardness درجه سختی فشاری
compression riveter دستگاه پرچ فشاری
compression specimen نمونه ازمایش فشاری
compression test specimen نمونه ازمون فشاری
pressure weld جوش دادن فشاری
brass pressure casting برنج ریختگی فشاری
net push ضربه فشاری از لب تور
resistance pressure welding جوشکاری فشاری مقاومتی
pressure device عامل فشاری مین
pressure lubrication دستگاه روغنکاری فشاری
mae west جلیقه نجات فشاری
pressure weldable قابل جوشکاری فشاری
press casting ریخته گری فشاری
compressive yield point نقطه لهیدگی فشاری
press cast process فرایند ریخته گری فشاری
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
alumino thermit pressure welding جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری حرارتی
drag in <idiom> پا فشاری روی موضوع دیگری
pressure die casting ریخته گری حدیدهای فشاری
pitometer log سرعت سنج فشاری پیتومتری
pieze واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
tobi komi ضربه فشاری پا در حال پرش
molten metal pressure welding روش جوشکاری ذوبی-فشاری
pressure casting قطعه ریخته گری فشاری
pressure die casting machine دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
bend خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting process فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
braced گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
constant temperature pressure welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressive strength قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
compound bending خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
perpendicularity حالت عمودی
verticality حالت عمودی
plumbness حالت عمودی
orthogonality حالت عمودی
aplomb حالت عمودی
erectness حالت عمودی
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
replenishing phase بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
isopiestic حالت تعادل فشار
coefficient of earth pressure at rest ضریب فشار خاک در حالت ازاد
secondary stresses تنشهای درجه دوم
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
deliverable state کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
current purchasing power حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
characteristic diagram for the concrete دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic diagram for the steel دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
combined influence mine مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
printhead 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
plastogene اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
hydathode ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
nuclide انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
unidirectional composite ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
agonic line خط موسوم روی یک نقشه که نقاطی را که دارای خطا یاانحراف مغناطیسی صفر میباشند به یکدیگر متصل میکند
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
vortex line خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
alpha pegasi مرکب الفرس متن الفرس مرکب
therein دران
an fitting رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
thereabout دران حدود
slideway راهی که دران سر
therabout دران حدود
offing دران نزدیکی ها
it is not subject to review دران روا نیست
therewith دران هنگام بدانوسیله
then انگاه دران هنگام
nautch که دران رقاص میرقصند
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
i had no voice in that matter من دران قضیه رایی نداشتم
scrinium لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
swimming bath تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
thumbhole حفرهای که شست دران جابگیرد
polytonality ایجاد چندلحن دران واحد
errors slipped in اشتباهاتی دران راه یافت
thereis not a p of truth init ذرهای راستی دران نیست
polytony ایجادچند لحن دران واحد
pot liquor اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
dripping pan فرفی که چکیده کباب دران میریزد
mainstream مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
crate صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
deadfall دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
crates صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com