Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
shaft extension
قسمت الحاقی محوری
Other Matches
adjunct
فرع قسمت الحاقی
extension
تمدید قسمت الحاقی
extensions
تمدید قسمت الحاقی
adjuncts
فرع قسمت الحاقی
axial position
حالت محوری قرارگاه محوری
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
adjoint
الحاقی
supplemental
الحاقی
riders
الحاقی
adjunct
الحاقی
appendant
الحاقی
adjunctive
الحاقی
extension
الحاقی
extensions
الحاقی
accessional
الحاقی
adjuncts
الحاقی
rider
الحاقی
adventitious
خارجی الحاقی
postpositive
الحاقی و بی تکیه
concatenation operator
عملگر الحاقی
incorporative
الحاقی مشارکت
intromission
مواد الحاقی
joint
مشترک الحاقی
paragogic
افزوده الحاقی
suffixix
لفظ معنای الحاقی
adjunct matrix
ماتریس الحاقی
[ریاضی]
postpositive preposition
حرف اضافه الحاقی
paragoge
حرف یا هجای الحاقی
rider
ماده یا بند الحاقی
adjoint matrix
ماتریس الحاقی
[ریاضی]
riders
ماده یا بند الحاقی
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
postscripts
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
postscript
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
postposition
لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
concurrent jurisdiction
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
riders
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
rider
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
rotate
محوری
rotated
محوری
uniaxial
یک محوری
axile
محوری
triaxial
سه محوری
adaxial
محوری
rotates
محوری
monaxial
یک محوری
pivotal
محوری
axial
محوری
axial runout
ضربه محوری
trochoid
محوری فرفرهای
triaxial shear test
ازمایش سه محوری
axial vector
بردار محوری
thrusting
فشار محوری
axial thrust
بار محوری
uniaxial force
نیروی تک محوری
uniaxial bending
خمش یک محوری
thrusts
فشار محوری
axial section
برش محوری
axial thrust
فشار محوری
axially parallel
موازی محوری
axially parallel
در راستای محوری
pluriaxial
چند محوری
egocentricity
خود محوری
egocentricism
خود محوری
pivoting window
پنجره محوری
sociocentrism
جامعه- محوری
compass swing
چرخش خط محوری
thrust
فشار محوری
end thrust
فشار محوری
orbital overlap
همپوشانی محوری
nutation
رقص محوری
axisymmetric
متقارن محوری
axially symmetric
متقارن محوری
axial stress
تنش محوری
xenocentrism
بیگانه محوری
axial runout
رانش محوری
axial flow
جریان محوری
axial rake angle
زاویه محوری
axial position
وضعیت محوری
axial flow impulse turbine
توربین محوری
axial flow turbine
توربین محوری
axial runout
شوک محوری
axial ligation
لیگاندپوشی محوری
axial load
بار محوری
anthropocentrism
انسان محوری
axial bond
پیوند محوری
axial compression
فشار محوری
armature end play
بازی محوری ارمیچر
radial
محوری مربوط به رادیو
offset distance
فاصله برون محوری
triaxial compression test
ازمایش فشار سه محوری
triaxial deformation
تغییر شکل سه محوری
radials
محوری مربوط به رادیو
axial feed method
روش تغذیه محوری
angular contact thrust ball bearing
بلبرینگ طولی محوری
tog method
روش دیدبانی محوری
pivot journal
یاطاقان گرد محوری
uniaxial
دارای یک محور یک محوری
cylinder roller thrust bearing
یاطاقان غلطکی محوری
axial mining
مین گذاری محوری
thrusts
بار محوری ضربه
axial rotation symmerty
تقارن چرخشی محوری
thrusting
بار محوری ضربه
thrust
بار محوری ضربه
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
double thrust bearing
یاطاقان با فشار محوری دوبل
rotation about ...
دوران دور ...
[محوری یا جایی]
drilling thrust
فشار محوری مته کاری
double thrust ball bearing
بلبرینگ با فشار محوری دوبل
parataxic mode
شیوه ادراکی خود- محوری
buttress centres
فاصله محوری پشت بندها
rachis
اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
sympodium
منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
end play
حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
reverse flow engine
توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
fire coordination line
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
ornithopter
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
z axis
محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
unit cell
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
axil
گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
tilt and swivel
که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
throttled
عبور قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
throttle
عبور قسمت به قسمت
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
pure bending
حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
axis
مهره دوم گردن مهره محوری
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
in sections
قسمت قسمت
in part
در یک قسمت
detachments
قسمت
pieces
قسمت
dole
قسمت
piece
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
section
قسمت
sections
قسمت
installments
قسمت
ratios
قسمت
plank
قسمت
compartments
قسمت
feck
قسمت
Corp
قسمت
ratio
قسمت
instalment
قسمت
instalments
قسمت
kismet
قسمت
detachment
قسمت
head stall
قسمت سر
internode
قسمت
party
قسمت
departments
قسمت
rasher
قسمت
components
قسمت
component
قسمت
batches
قسمت
division
قسمت
batch
قسمت
part
قسمت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com