Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
English
Persian
staff
قسمت ستاد
staffed
قسمت ستاد
staffs
قسمت ستاد
Other Matches
combined staff
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
integrated staff
ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
headquarters
ستاد
general staff
ستاد کل
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
joint staff
ستاد مشترک
Chief of Staff
رئیس ستاد
staff officer
افسر ستاد
supreme commander's staff
ستاد کل ارتش
staff
1- ستاد 2- کارکنان
army staff
ستاد نظامی
joint
ستاد مشترک
personal staff
ستاد شخصی
staffed
1- ستاد 2- کارکنان
Chiefs of Staff
رئیس ستاد
operational headquarters
ستاد عملیاتی
officer on duty
افسرنگهبان ستاد
staffs
1- ستاد 2- کارکنان
integrated staff
ستاد توام
vice chief of staff
دستیاررئیس ستاد
directing staff
ستاد هادی
combined staff
ستاد مرکب
GHQ
ستاد عمومی
conducting staff
ستاد هادی
special staff
ستاد تخصصی
general staff
ستاد عمومی
duty officer
افسرمداومتکار ستاد
brigade headquarters
ستاد تیپ
brigade staff
ستاد تیپ
general staff
ستاد ارتش
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
staffs
پرسنل ستاد ستادی
conducting staff
ستاد هدایت کننده
vice chief of staff
جانشین رئیس ستاد
duty officer
افسر نگهبان ستاد
staff
پرسنل ستاد ستادی
personal staff
ستاد خصوصی فرمانده
staffed
پرسنل ستاد ستادی
assistant chief of staff
معاون رئیس ستاد
army staff
ستاد نیروی زمینی
GHQ
مخفف ستاد مرکزی
army general staff
ستاد عمومی ارتش
jcs
رئیس ستاد ارتش
jcs
رئیس ستاد مشترک
joint chief of staff
رئیس ستاد مشترک
joint chief of staff
رئیس ستاد ارتش
directing staff
ستاد هدایت کننده
supreme commander's staff
ستاد عالی ارتش
staffed
چوب پرچم ستاد ارتش
planning staff
ستاد طرح ریزی کننده
staff
چوب پرچم ستاد ارتش
staffs
چوب پرچم ستاد ارتش
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
combined communication board
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
general staff college
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
staffed
مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
staffs
مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
staff
مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
reconstitution site
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
staffing guide
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
head stall
قسمت سر
pieces
قسمت
piece
قسمت
installments
قسمت
instalment
قسمت
instalments
قسمت
caboodle
قسمت
in part
در یک قسمت
in sections
قسمت قسمت
plank
قسمت
internode
قسمت
cross section of a gravity dam
قسمت
feck
قسمت
data division
قسمت
batch
قسمت
batches
قسمت
arm
قسمت
compartmental
قسمت قسمت
section
قسمت
sections
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
kismet
قسمت
sects
قسمت
sect
قسمت
dole
قسمت
Corp
قسمت
compartments
قسمت
compartment
قسمت
ratios
قسمت
ratio
قسمت
department
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
segment
قسمت
divisions
قسمت
division
قسمت
departments
قسمت
segments
قسمت
snick
قسمت
partition
قسمت
percentage
قسمت
unit
قسمت
agencies
قسمت
agency
قسمت
canto
قسمت
part
قسمت
percentages
قسمت
piecemeal
قسمت به قسمت
components
قسمت
party
قسمت
grist
قسمت
cantos
قسمت
units
قسمت
rasher
قسمت
rashers
قسمت
component
قسمت
partitions
قسمت
portion
قسمت
detachment
قسمت
portions
قسمت
detachments
قسمت
prelude
قسمت مقدماتی
overflow section
قسمت سر ریز سد
activities
قسمت یکان
quadrant
یک قسمت از چهاربخش
sappers
قسمت مهندسی
sappers
قسمت حفاری
pouf
قسمت پف کردن
activity
قسمت یکان
sapper
قسمت مهندسی
sapper
قسمت حفاری
quaternion
قسمت چهارگانه
sects
قسمت کردن
preludes
قسمت مقدماتی
palmation
قسمت پنجهای
northward
قسمت شمالی
subsection
قسمت فرعی
purchasing department
قسمت خرید
subsections
قسمت فرعی
purchasing office
قسمت خرید
foot
قسمت پایینی
personnel section
قسمت پرسنلی
lot
بهره قسمت
patrol
قسمت گشتی
patrolled
قسمت گشتی
patrolling
قسمت گشتی
patrols
قسمت گشتی
sect
قسمت کردن
service department
قسمت خدمات
seen
قسمت سوم see
parcels
قسمت گره
parcel
قسمت گره
proportions
سهم قسمت
proportion
سهم قسمت
broadest
قسمت پهن
broader
قسمت پهن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com