English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
magnetic layer لایه مغناطیسی
Search result with all words
strip لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
magnetic barrier layer لایه سدکننده مغناطیسی
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
Other Matches
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
interlayer لایه بین دو لایه
delaminate لایه لایه شدن
delamination لایه لایه شدگی
delamination لایه لایه شدن
argillite خاک رس لایه لایه
lamination لایه لایه سازی
delamination لایه لایه کردن
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
layer لایه
beds لایه
layers لایه
ribband لایه
course لایه
coursed لایه
courses لایه
padding لایه
bed لایه
provine لایه
yard لایه
shelling لایه
shell لایه
coats لایه
coatings لایه
coated لایه
coat لایه
ribbands لایه
stratum لایه
yards لایه
leaf لایه
shells لایه
three-ply سه لایه
strata لایه ها
lamellar لایه لایه
stuffless بی لایه
layer line خط لایه
tier لایه
tiers لایه
ribands لایه
three ply سه لایه
substrate لایه
riband لایه
lamellose لایه لایه
pervious blanket لایه زهکش
valence shell لایه والانس
stripping برداشت لایه رو
oxide film لایه اکسیدی
bioderm لایه زنده
stratosphere لایه- سپهر
overburden لایه سربار
binder course لایه استر
bedding لایه زیرین
base course لایه شالوده
stripping تراش لایه رو
surfacing لایه پوشش
strands لایه رودخانه
strand لایه رودخانه
laminated لاله لایه
bedding لایه بندی
priming لایه اول
impervious blanket لایه نفوذناپذیر
plasterboard لایه گچی
multilayer چند لایه
barrier layer لایه سدی
mylar لایه پولیستری
basaltic stratum لایه بازالتی
acid lining لایه اسیدی
blocking layer لایه سدی
sublevel زیر لایه
intermediate layer لایه میانی
top layer لایه فوقانی
traprock لایه بازالتی
energy shell لایه انرژی
undercoat زیر لایه
energy stage لایه انرژی
epilimnion اب لایه سطحی
epilimnion اب لایه زبرین
ionosphere لایه یونسفر
lamella لایه صفحه
thin film لایه نازک
subsell زیر لایه
substrate زیر لایه
substratum زیر لایه
superstratum ابر لایه
surface course لایه رویی
wearing course لایه رویی
the inner layer لایه درونی
waterproofing course لایه اب بندی
zonate لایه دار
insulated layer لایه عایق
hard layer لایه سخت
frost blanket course لایه پاد یخ
frost blanket course لایه ضد یخ قشر ضد یخ
hard layer لایه سفت
filter layer لایه پالایش
filter layer لایه صافی
euphotic اب لایه نورگیر
in layers در چند لایه
five ply پنج لایه
impervious blanket لایه ناتراوا
plying لایه کاغذ
ply لایه کاغذ
plies لایه کاغذ
plied لایه کاغذ
outer shell لایه والانس
blockstone course لایه سنگچین
silt layer لایه لای
sedimentation لایه گذاری
sand layer لایه ماسه
coat of plastering لایه اندود
reversing layer لایه واگردان
damp proof course= لایه نمگیر
damp proof course= لایه نمبند
confining layer لایه فشارزا
selected material لایه فرم
concrete layer لایه بتنی
priming layer لایه استری
porous layer لایه روزنهای
carbon deposite لایه کربن
pad لایه پشتی
boundary layer لایه مرزی
pads لایه پشتی
bottom layer لایه مشترک
soil horizon لایه خاک
drainage course لایه زهکش
layering لایه بندی
layer of rock لایه سنگی
depletion layer تهی لایه
sub grade لایه زیرین
subfloor لایه زیر کف
limnetic zone لایه نورگیر اب
stratification لایه بندی
heeltap لایه پاشنه کفش
coating پوششی از یک لایه رنگ یا گچ
impermeable layer لایه غیرقابل نفوذ
cortices لایه رویی روپوش
bed rock ledge لایه سنگی کف بستر
laminar boundary layer لایه مرزی خطی
gas film لایه یا قشر گازی
binder course لایه یا قشر لعاب
cushion لایه گذاشتن چنبره
electrical double layer لایه مضاعف الکتریکی
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
lamella عضو شبیه لایه
basaltic stratum لایه سیاه سنگی
levelling course لایه تسطیح کننده
epipelagic زیر لایه زبرین
aphotic stratum لایه تاریک اقیانوس
cushions لایه گذاشتن چنبره
cushioning لایه گذاشتن چنبره
aphotic zone لایه تاریک اقیانوس
dermatome لایه پوست ساز
insulated intermediate layer لایه میانی عایق
layered دارای لایه یا طبقه
abyssal pelagic زیر لایه ژرفی
cutis لایه زیرین پوست
barrier layer cell سلول لایه سدی
fascias لایه پوششی فیبری
fascia لایه پوششی فیبری
barrier layer detector اشکارساز لایه سدی
cushioned لایه گذاشتن چنبره
cortex لایه رویی روپوش
flat coat [painting] لایه صاف رنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com