Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
denominator
مشتق کننده
denominators
مشتق کننده
Other Matches
anti derivative
ضد مشتق
offshoots
مشتق
paronym
مشتق
paronymous
مشتق
derivative
مشتق
derivatives
مشتق
formant
مشتق
parasyntetic
مشتق
offshoot
مشتق
derivation
مشتق گیری
differentiates
مشتق گرفتن
differentiate
مشتق گرفتن
branches
مشتق شدن
deriving
مشتق کردن
derives
مشتق شده از
differentiation
مشتق گیری
formative
کلمه مشتق
to d. itself
مشتق شدن
derive
مشتق کردن
differentiating
مشتق گرفتن
derive
مشتق شده از
derives
مشتق کردن
branch
مشتق شدن
derivations
مشتق گیری
deriving
مشتق شده از
differential equations
معادلات مشتق
differentiator
مشتق گیر
parasyntetic
مشتق و مرکب
derived field
فیلد مشتق
parial derivative
مشتق جزئی
spiritous
مشتق ازالکل
autologous
مشتق از خود
calcic
مشتق ازاهک
silicic
مشتق از سیلیس
diphyletic
مشتق از دو نیا
second derivative
مشتق دوم
romanesque
مشتق از زبان لاتین
second derivative
مشتق مرتبه دوم
analysis
مشتق وتابع اولیه
adscititious
مشتق از عامل خارجی
Y'
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
partial derivative
مشتق پاره ای
[ریاضی]
Y prime
مشتق ایگرگ
[ریاضی]
deverbative
مشتق شده از فعل
patronymic
مشتق از نام پدر
derived demand
تقاضای مشتق شده
partial derivative
مشتق جزیی
[ریاضی]
deriving
نتیجه گرفتن مشتق شدن
derives
نتیجه گرفتن مشتق شدن
matronymic
اسم مشتق ازطرف مادر
derive
نتیجه گرفتن مشتق شدن
deverbative
بصورت مشتق استعمال شده
differential equation
معادله متغیر مشتق چیزی
differentiable function
تابع مشتق پذیر
[ریاضی]
chains
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
tartarous
دردی شکل مشتق از درده شراب
embryonic membrane
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
adrenal
مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
potash
کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
phonrtic drill
مشتق تلفظ ازروی صدای حروف
denominative
مشتق ازاسم یاصفت موجب تسمیه
kiosk
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
kiosks
مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
thallium
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
acro
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانیAkro- یاAkr- که بمعنی
acaro
کلمهء پیشوندی است مشتق ازacarus به معنی
aceto
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
epithelioma
غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
achromat
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
achromato
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetra
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
tetr
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
checks
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
pl/m
زبان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از pl/1 برای استفاده در ریزپردازنده ها
rhythm-and-blues
نام نوعی موسیقی مردمی امریکایی که ریتم تند دارد و از آن مشتق شده
differentiator
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
hash
تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
accumulation
[مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
hash
سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
modula
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com