Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
Other Matches
media
مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
magnetic materials
مواد مغناطیسی
ferroxcube
مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
curie point
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
magnetic tapes
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tape
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic induction
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
enzyme
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
soft
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
degauss
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
record
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic ink character recognition
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
magnetic skin effect
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
productions
ساخت مواد برای فروش
dope
مواد مخدرغیرمجاز برای اسب
dopes
مواد مخدرغیرمجاز برای اسب
mantling
مواد لازم برای پوشش
production
ساخت مواد برای فروش
products
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
barrier material
مواد لازم برای ساختن موانع
product
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
keying material
مواد موردلزوم برای رمز کردن کلمات
magnetic reluctance
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic ritation
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic deflector
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
k ration
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
spray attack
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
magnetic flux density
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
to frisk
[a person]
دست روی بدن کسی کشیدن
[در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
casual labour
کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود
scratch file
نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
grader
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
bacteriolysis
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
sleeve
پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
sleeves
پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی
splices
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
spliced
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splicing
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splice
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
density
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
densities
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
oxides
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxide
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
work file
نوار مغناطیسی که برای فایل خراب شده به کارمی رود
degausser
وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
strip
لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
solenoid
سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
encoding
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
library
شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
yoke
هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
cassette
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
libraries
شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
cassettes
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
magnetic nuclear resonance
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
magnetic flux
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
reluctivity
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dispersion
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
dropped
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
write
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
drops
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
writes
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
dropping
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
ferric oxide
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
ferrite
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
frame
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
compacting
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
recorders
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorder
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
compacts
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacted
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compact
نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
DCC
نور مغناطیسی در یک جعبه فشرده که برای ذخیره سازی دادههای کامپیوتری یا سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتالی به کار می رود
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
splice
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
degausser
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
deflection
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflections
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
reel-to-reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
material
مواد
materials
مواد
provisions
مواد
supplies
مواد
acaricide
مواد کنه کش
organic compound
مواد شیمیایی
organic compound
مواد آلی
indirect materials
مواد غیرمستقیم
fission products
مواد اتمی
nutrition
مواد غذائی
overburden
مواد رویی
stocks
مواد ذخیره
purview
مواد اساسی
fine aggregate
مواد ریز
raw materials
مواد خام
assets
مواد لازم
lubricants
مواد روغنی
medics
مواد دارویی
explosives
مواد سوزا
lubricant
مواد روغنی
off the shelf
مواد در دسترس
radioactive material
مواد رادیواکتیو
mineral
مواد معدنی
proteins
مواد سفیدهای
protein
مواد سفیدهای
qualifying clauses
مواد اصلاحی
colorant
مواد رنگی
cohesive material
مواد چسبا
operating supplies
مواد کمکی
raw materials
مواد اولیه
fixes
مواد مخدره
fix
مواد مخدره
oddments
مواد گوناگون
sealing compound
مواد ضد نشت
glacial drift
مواد یخرفته
organic materials
مواد الی
accessory substances
مواد فرعی
joint filler
مواد درزبندی
materials handling
جابجایی مواد
materials management
مدیریت مواد
natural products
مواد طبیعی
materials requisition
درخواست مواد
materials transfer notes
دستورانتقال مواد
raw material
مواد خام
material costs
هزینههای مواد
material control
کنترل مواد
joint filling compound
مواد درزبندی
joint sealing material
مواد درزبندی
narcotic drugs
مواد مخدر
producer's goods
مواد تولیدی
jointing material
مواد پرکننده
material balance
موازنه مواد
petroleum
مواد نفتی
suspended load
مواد غوطه ور
supplies officer
مسئول مواد
cryptomaterial
مواد رمز
direct material
مواد مستقیم
miscellaneous provisions
مواد متفرقه
substitute material
مواد جانشینی
practice material
مواد تمرینی
printed matter
مواد چاپی
bill of material
فهرست مواد
prints
مواد چاپی
composite material
مواد مرکب
dissolved solids
مواد محلول
muffling material
مواد میرایی
testing of materials
ازمایش مواد
coherent materials
مواد چسبنده
cohesive materials
مواد چسبنده
letter press
مواد چاپی
print
مواد چاپی
printed
مواد چاپی
defense articles
مواد پدافندی
fixed material
مواد پایدار
active material
مواد عامل
explosive ordnance
مواد منفجره
washing agent
مواد شوینده
alluvial deposit
مواد رسوبی
instruction material
مواد درسی
intromission
مواد الحاقی
instructional material
مواد اموزشی
insulating compound
مواد عایق
insulating material
مواد عایق
feed stock
مواد اولیه
fatigue of material
فرسودگی مواد
fertile meterial
مواد بارخیز
balsamic materials
مواد بلسانی
backing material
مواد محافظ
inorganic materials
مواد غیرالی
excess stock
مواد اضافی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com