Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
scant
نحیف مقدار قلیل
Other Matches
slender
قلیل
curran
قلیل
scant
قلیل
curn
قلیل
scrimp
قلیل
skimpy
قلیل
slighted
کودن قلیل
slights
کودن قلیل
slighting
کودن قلیل
slight
کودن قلیل
scantiest
اندک قلیل
scantier
اندک قلیل
scarce
تنگ قلیل
scarcer
تنگ قلیل
scarcest
تنگ قلیل
slightest
کودن قلیل
slighter
کودن قلیل
scanty
اندک قلیل
sets
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
meager
نحیف
gaunt
نحیف
skimp
نحیف
feeble
نحیف
skimped
نحیف
slights
نحیف
skimping
نحیف
skimps
نحیف
lenten
نحیف
slighting
نحیف
meagre
نحیف
pindling
نحیف
haggard
نحیف
lank
نحیف
frail
نحیف
slight
نحیف
slighted
نحیف
feeblest
نحیف
feebler
نحیف
frailest
نحیف
frailer
نحیف
slighter
نحیف
slightest
نحیف
slimpsy
نحیف
peak
نحیف شدن
peaking
نحیف شدن
peaks
نحیف شدن
scrag
جانور نحیف
leans
نحیف اندک
skimpy
اندک نحیف
slacken
نحیف کردن
slackened
نحیف کردن
lean
نحیف اندک
wonky
نحیف لرزان
spared
نحیف نازک
spare
نحیف نازک
leaned
نحیف اندک
slackens
نحیف کردن
slackening
نحیف کردن
slimsy
باریک اندام نحیف
scrimp
نحیف تقلیل دادن
pining
از غم و حسرت نحیف شدن
pine
از غم و حسرت نحیف شدن
pined
از غم و حسرت نحیف شدن
pines
از غم و حسرت نحیف شدن
scalawag
جانور نحیف وکم ارزش
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
windlestraw
ساقه خشک علف ادم لاغر و نحیف
dosages
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
check total
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
valuing
مقدار
royalty tonnage
مقدار
smidgin
مقدار کم
summa
مقدار
scantling
مقدار
extent
حد مقدار
soupcon
مقدار کم
smidgen
مقدار کم
quantum
مقدار
single valued
تک مقدار
deal
مقدار
percentages
مقدار
deals
مقدار
percentage
مقدار
sup
مقدار
spatter
مقدار کم
spattered
مقدار کم
spattering
مقدار کم
spatters
مقدار کم
outturn
مقدار
value
مقدار
measurment
مقدار
dealt
مقدار
penny worth
مقدار کم
supped
مقدار
supping
مقدار
sups
مقدار
mouthful
مقدار
mouthfuls
مقدار
what
چه مقدار
batch
مقدار
batches
مقدار
modicum
مقدار کم
values
مقدار
iso quant
مقدار
amounting
مقدار
sprinkling
مقدار کم
magnitude
مقدار
amount
مقدار
sizes
مقدار
size
مقدار
amounted
مقدار
amounts
مقدار
sum
مقدار
total
مقدار
t value
مقدار تی
quantity
مقدار
volumes
مقدار
volume
مقدار
quantities
مقدار
volume discount
مقدار
truth table
دو مقدار
hoists
مقدار کشش
parameter
مقدار ثابت
data value
مقدار داده
proportions
شباهت مقدار
meaner
مقدار میانگین
debit balance
مقدار بدهکاری
proper value
مشخصه مقدار
dose
مقدار مجاز
dose
مقدار دارو
parameters
مقدار ثابت
meanest
مقدار میانگین
critical valve
مقدار بحرانی
constatnt
مقدار ثابت
proportion
شباهت مقدار
eigenvalue
ویژه مقدار
content
مقدار مندرجات
instantaneous value
مقدار لحظهای
averaged
مقدار متوسط
drib
مقدار کمی
averaging
مقدار متوسط
light value
مقدار نور
logical value
مقدار منطقی
contenting
مقدار مندرجات
initial value
مقدار اولیه
trace element
عنصر کم مقدار
eigenvalue
مقدار مشخصه
electrical quantity
مقدار الکتریسیته
jillion
مقدار زیاد
average
مقدار متوسط
expected value
مقدار نظری
guest element
عنصر کم مقدار
mileage
مقدار کارکردموتور
mileage
مقدار کیلومتر
maximum ratings
مقدار حداکثر
dosed
مقدار مجاز
turnover
مقدار فروش
constant
مقدار ثابت
uses
مقدار مفید
valuing
قدر مقدار
algebraic value
مقدار جبری
eyeful
مقدار زیاد
values
قدر مقدار
scale
نرخ دو مقدار
value
قدر مقدار
constants
مقدار ثابت
absorbancy
مقدار جذب
turn-over
مقدار فروش
sales
{pl}
مقدار فروش
sufficient
مقدار کافی
just as well
<adv.>
همان مقدار
equally
<adv.>
همان مقدار
use
مقدار مفید
absolute value
مقدار مطلق
absorbance
مقدار جذب
rotation
مقدار چرخش یک شی
an abundance of
مقدار زیاد
certificate of quantity
گواهی مقدار
characteristic number
ویژه مقدار
characteristic number
مشخصه مقدار
characteristic root
ویژه مقدار
characteristic root
مشخصه مقدار
proper value
ویژه مقدار
dosing
مقدار دارو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com