English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
campaign clasp نشان فلزی شرکت درجنگ جهانی اول
Other Matches
privateering شرکت کشتیهای غیر نظامی درجنگ دریایی piracy
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
league of nations تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
battle clasp نشان و علامت شرکت در جنگ بین المللی اول
telltale نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
universal grid مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
ball bearings چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
pistol clasp قفل طپانچه نشان شرکت درمسابقه تیراندازی با طپانچه
strangle گم شدن درجنگ
belligerent جنگجو داخل درجنگ
belligerently جنگجو داخل درجنگ
belligerents جنگجو داخل درجنگ
with one's back to the w درتنگناعاجزشده تک مانده درجنگ
zero hour <idiom> لحظه دقیق حمله درجنگ
with one's back to the walking درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
roll of honour صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
The soldier had been blinded in the war . چشم های سرباز درجنگ کور شده بودند
rolls of honour صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
birdcage چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
hush ship کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plates : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
worldwide جهانی
ecumenical جهانی
globally جهانی
planetary جهانی
other-worldly آن جهانی
global جهانی
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
universal جهانی دنیایی
epidemic عالمگیر جهانی
universal جامع جهانی
universal time ساعت جهانی
world wars جنگ جهانی
fleshly جهانی دنیوی
epidemics عالمگیر جهانی
premundane پیش از جهانی
oecumenicity شهرت جهانی
mundane این جهانی
universalize جهانی کردن
sublunar این جهانی
earthliness جهانی بودن
Univ به طور جهانی
sublunary این جهانی
world bank بانک جهانی
world war جنگ جهانی
cosmopolite سرتاسر جهانی
world power قدرت جهانی
universal set مجموعه جهانی
world simulation همانندسازی جهانی
international coulomb کولن جهانی
world liquidity نقدینگی جهانی
antemundane پیش از جهانی
Univ مخفف جهانی
inframundane زیر جهانی
worldly این جهانی
cosmopolite شخصیت جهانی
world-class در سطح جهانی
world class در سطح جهانی
continental code مورس جهانی
world cup جام جهانی
international morse code مورس جهانی
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
georef grid مختصات جغرافیایی جهانی
To be world famous . To enjoy an international reputation. شهرت جهانی داشتن
golf world cup جام جهانی گلف
time zone منطقه ساعتی جهانی
great power قدرت بزرگ جهانی
ski world cup جام جهانی اسکی
atlas grid شبکه بندی جهانی
world war i جنگ جهانی اول
world federalist طرفدار حکومت جهانی
universal character set مجموعه کاراکترهای جهانی
international units واحدهای جهانی برق
Internet شبکه جهانی اینترنت
world record holder دارنده رکورد جهانی
terrestrial این جهانی دنیوی
world health organization سازمان بهداشت جهانی
world war ii جنگ جهانی دوم
time zones منطقه ساعتی جهانی
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
universal declaration of human rights اعلامیه جهانی حقوق بشر
international bill of the right of man اعلامیه جهانی حقوق بشر
avco cup جام جهانی انجمن هاکی
universal transverse mercator سیستم تصویر جهانی مرکاتور
world federation of trade unions فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری
Italian stucco is world famous . گچ برای ایتالیا شهرت جهانی دارد
world federalism طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
wcce کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
post war consumption functions توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
body corporate شرکت شرکت سهامی
business group شرکت سهامی [شرکت]
grid مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grids مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
marking نشان دار سازی نشان
markings نشان دار سازی نشان
malism عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
Where shall we be if another world war breaks out ? اگر جنگ جهانی دیگری رخ دهد کارما بکجا می کشد ؟
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
letter de chancellerie نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
association for computing machinery بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
security council یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
cold war عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
cladding اب فلزی
metal rule خط کش فلزی
metallic فلزی
metalloid فلزی
bimetallic دو فلزی
monometallism یک فلزی
mark نشان کردن نشان
marks نشان کردن نشان
try square گونیای فلزی
metallic electrode الکترود فلزی
truss bridge پل اسکلت فلزی
metal industries صنایع فلزی
pannikin فنجان فلزی
ladder scaffold داربست فلزی
ribbons نوار فلزی
metal lamp لامپ فلزی
tip staff عصای سر فلزی
lapping head سمبه فلزی
strap تسمه فلزی
straps تسمه فلزی
metals فلزی کردن
metal فلزی کردن
wire mesh شبکه فلزی
metal جسم فلزی
buckle تسمه فلزی
marlinspike پاروی فلزی
metals جسم فلزی
buckled تسمه فلزی
buckles تسمه فلزی
metal coat روکش فلزی
thimble eye چشمی فلزی
metal lath شبکه فلزی
metal ornament پولک فلزی
metallic packing لایی فلزی
clasped گره فلزی
metallic packing پوشش فلزی
clasping گره فلزی
metallic paints رنگهای فلزی
clasps گره فلزی
metallic soap صابون فلزی
strategic concentration by rail نشرمسکوکات فلزی
metal rod میله فلزی
metallizo فلزی کردن
minted money پول فلزی
non metallic غیر فلزی
nonmetallic غیر فلزی
titanium عنصر فلزی
shim لایی فلزی
sheet piling سپر فلزی
clasp گره فلزی
ribbon نوار فلزی
stave نوار فلزی
metal spraying تزریق فلزی
metal ware آلات فلزی
metal ware ضرف فلزی
metallic arc قوس فلزی
galvanizes اب فلزی دادن
galvanize اب فلزی دادن
galvanising اب فلزی دادن
galvanises اب فلزی دادن
galvanised اب فلزی دادن
metallic bond پیوند فلزی
metallic circuit مدار فلزی
metallic conduction رسانش فلزی
metallic currency پول فلزی
metallic filament افروزه فلزی
metallic luster جلای فلزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com