English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English Persian
terminuse ad quem نقطه پایان
Search result with all words
period نقطه پایان جمله
periods نقطه پایان جمله
fairway قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairways قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
full point نقطه پایان جمله
Other Matches
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
eol پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
terminate پایان دادن پایان یافتن
terminated پایان دادن پایان یافتن
terminates پایان دادن پایان یافتن
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point to point network شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
finish پایان
conclusions پایان
conclusion پایان
perpetuity بی پایان
closest پایان
closer پایان
immortality بی پایان
closes پایان
close پایان
issue [outcome] پایان
point پایان
eternality بی پایان
eternity بی پایان
finishes پایان
sempiternity بی پایان
infinite time بی پایان
forever بی پایان
to sit out تا پایان
windup پایان
out <adv.> پایان
finis پایان
endless بی پایان
interminate بی پایان
foreverness بی پایان
aeon بی پایان
limit پایان
endings پایان
ending پایان
unfinished بی پایان
inconclusive بی پایان
unending بی پایان
never-ending بی پایان
never ending بی پایان
incessant پی در پی بی پایان
finish line خط پایان
bourne پایان
period پایان
abysm بی پایان
abysses بی پایان
abyss بی پایان
unbound بی پایان
eternities بی پایان
eternity بی پایان
initiator terminator پایان ده
illmitable بی پایان
end line خط پایان
end all پایان
finallist پایان رس
fruition پایان
decapoda ده پایان
cessation پایان
periods پایان
hexapod شش پایان
illimitable بی پایان
finality پایان
termination پایان
end پایان
ends پایان
ended پایان
termination پایان دهی
eoj پایان کارob
wind up پایان دادن
sequel نتیجه پایان
to bring to an end به پایان رساندن
to come to a end به پایان رسیدن
to get oven به پایان رساندن
rhizopod ریشه پایان
atrocious با شرارت بی پایان
finitude پایان پذیری
past پایان یافته
get done with به پایان رساندن
to see out به پایان رساندن
to see through به پایان رساندن
gastropod شکم پایان
unceasing پایان ناپذیر
endnote پایان مدرک
endless loop حلقه بی پایان
turn out <idiom> نتیجه ،پایان
run out (of something) <idiom> به پایان رساندن
follow through <idiom> به پایان رساندن
do away with <idiom> به پایان رساندن
time out <idiom> پایان وقت
year-end سال پایان
year-end پایان سال
theses پایان نامه
eob پایان یک بلوک
end of block پایان یک بلوک
end mark علامت بی پایان
termination پایان یابی
eof پایان فایل
thesis پایان نامه
fineless بی پایان کردن
to go through with به پایان رساندن
ominscience دانش بی پایان
ended پایان یک دور
normal termination پایان عادی
surcease پایان استراحت
finishes پایان مسابقه
omniscience دانش بی پایان
on side پایان بازی
placing judge داور خط پایان
abend پایان غیرعادی
finish پایان مسابقه
tapes نوار خط پایان
taped نوار خط پایان
tape نوار خط پایان
sequels نتیجه پایان
ends پایان یک دور
wind up پایان یافتن
irredeemable پایان ناپذیر
myriapoda هزار پایان
sign off پایان دادن به
last a دم اخر پایان
get over به پایان رساندن
eternal بی پایان دائمی
get through به پایان رساندن
endless بدون پایان
godspeed پایان انجام
harvest home پایان درو
come off پایان مسابقه
inexhaustibility پایان نا پذیری
end پایان یک دور
interminableness پایان ناپذیری
termination date تاریخ پایان
jikan پایان وقت
terminable پایان یافتنی
teleology پایان شناسی
teleologist پایان شناس
subjunction افزایش در پایان
over پایان یافتن
conclusions پایان یک چیز
buzzer زنگ پایان
It's over. به پایان رسید.
over- پایان یافتن
conclusion پایان یک چیز
Finifugal <adj.> تنفر از پایان
sustainable energy انرژی بی پایان
dissertation پایان نامه
terminating پایان بخش
Over and out! پایان خبر !
interminable پایان ناپذیر
Over and out! پایان اعلان !
buzzers زنگ پایان
terminating پایان دار
to turn out به پایان رسیدن
dissertations پایان نامه
speckle نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot طرح نقطه نقطه خال خال
wire خط اغاز یا پایان مسابقه
point fund پاداش پایان فصل
finish tape نوار پایان مسابقه
d. certificate ورقه پایان خدمت
grallatorial وابسته به دراز پایان
interminably بطور پایان ناپذیر
teleologic وابسته به پایان شناسی
crashingly پایان عملیات کامپیوتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com