English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
done for <idiom> ویران کردن ،به حالت نزار درآمدن
Other Matches
uncoiling از حالت چنبرهزدگی درآمدن
uncoiled از حالت چنبرهزدگی درآمدن
uncoil از حالت چنبرهزدگی درآمدن
uncoils از حالت چنبرهزدگی درآمدن
to recover from something به حالت اول درآمدن [مثال از بحرانی]
emaciate نزار کردن
harry ویران کردن
do in <idiom> ویران کردن
eat away <idiom> ویران کردن
harrying ویران کردن
harries ویران کردن
razes ویران کردن
razed ویران کردن
raze ویران کردن
desolate ویران کردن
devastate ویران کردن
devastates ویران کردن
to pull down ویران کردن
tear down <idiom> ویران کردن
gaunt ویران کردن
to lay in ruin ویران کردن
to play havoc among ویران کردن
ruinate ویران کردن
rubble ویران کردن
ravaging ویران کردن
throws ویران کردن
demolish ویران کردن
ravaged ویران کردن
throw ویران کردن
demolished ویران کردن
demolishes ویران کردن
demolishing ویران کردن
havoc ویران کردن
ravage ویران کردن
lay waste ویران کردن
razing ویران کردن
throwing ویران کردن
ravages ویران کردن
make havoc with ویران کردن
to make havoc of ویران کردن
harried ویران کردن
to lay waste ویران یا غارت کردن
ravaged ویران یا غارت کردن
ravaging ویران یا غارت کردن
raze or rase پاک ویران کردن
ravages ویران یا غارت کردن
ravage ویران یا غارت کردن
unbuild بکلی ویران کردن
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
knockout ویران کردن ضربت قاطع
knockouts ویران کردن ضربت قاطع
destroying ویران کردن نابود ساختن
destroys ویران کردن نابود ساختن
destroy ویران کردن نابود ساختن
meagre نزار
meager نزار
cachectic نزار
heartsick نزار
thins نزار
leaned نزار
leans نزار
thin نزار
thinned نزار
lean نزار
thinners نزار
thinnest نزار
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
vandalizing اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalises اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalised اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalising اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalize اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
To adobt a reconciliatory attitude. ازدر آشتی درآمدن
peaked رنگ پریده نزار
do in <idiom> خسته شدن ،از پای درآمدن
To swindle (fleece) someone . سر بسر شدن ( مساوی درآمدن ؟ نه سود ونه زیان )
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
dampest دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
damp دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
subversives ویران
ruinous ویران
in a ruined condition ویران
blasted [uninhabitable] <adj.> ویران
galley west ویران
barren <adj.> ویران
wastry ویران
ravager ویران گر
deserted <adj.> ویران
subversive ویران
dilapidated ویران
bleak <adj.> ویران
desolator ویران گر
desolate <adj.> ویران
wastery ویران
desolater ویران گر
ruined ویران
to lie in ruin ویران بودن
harrier ویران کننده
wrack ویران شدن
give way <idiom> ویران شدن
to fall to decay ویران شدن
devastator ویران کننده
to be toast [American E] <idiom> ویران شدن [کسی]
desolately بطور ویران یا پریشان
demolitions ویران سازی انهدام
fordo کشتن ویران ساختن
fall افتادن ویران شدن
foredo کشتن ویران ساختن
demolition ویران سازی انهدام
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
utterly tuined یکسر ویران پاک خراب
to declare a state of emergency اعلان کردن حالت اضطراری
uncouple از حالت زوجی خارج کردن
cold galvanize گالوانیزه کردن در حالت سرد
cold reduce نورد کردن در حالت سرد
cold roll نورد کردن در حالت سرد
cold swage اهنگری کردن در حالت سرد
dive bombing بمباران کردن در حالت شیرجه
deconcentrate از حالت تغلیظ خارج کردن
drop by the wayside <idiom> قبل از اتمام کار ،ویران شدن
iconoclastic مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
demilitarizing از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
safing از حالت مسلح بودن خارج کردن
demilitarised از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
to defend aggressively در حالت تدافع بازی کردن [ورزش]
demilitarizes از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
break از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
demobilization بر طرف کردن حالت بسیج عمومی
to stonewall در حالت تدافع بازی کردن [ورزش]
breaks از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
hunnish دارای خوی ویران سازی و غارت گری
wreck کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecks کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
mode وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
modes وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
readers یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
reader یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
preparations تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparation تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
to tumble in ruin خراب شدن ویران شدن فرو ریختن
housekeeping در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
hallucinated گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinate گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinates گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
hallucinating گرفتار اوهام وخیالات شدن حالت هذیانی پیدا کردن هذیانی شدن
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
reprisals در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
disposition حالت
manner حالت
posturing حالت
grain حالت
ill conditioned بد حالت
idiocrasy حالت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com