Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English
Persian
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
conversion
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversions
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
formatter
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
modes
حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
mode
حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
labialism
حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
inquiry
حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
inquiries
حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
overstriking
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
frequency
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequencies
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
reactive mode
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
digitize
سطح حساس که موقعیت قلم را به حالت عددی تبدیل میکند تا رسم ها وارد کامپیوتر شوند
carpet beetle
نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
over stretched wrap
نخ چله بیش از حد کشیده شده
[این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
serials
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serial
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
judicial separaion
در این حالت زن وشوهر از هر جهت مجردمحسوب می شوند ولی حق ازدواج مجدد را ندارند وروابطشان با جنس مخالف زنا تلقی میشود
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
non printing codes
کدهای نمایش دهنده عمل چاپگر و نه حرف چاپ شده
floating
علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
printhead
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
formatter
نرم افزاری که کدهای توکار و دستورات چاپ را سیگنالهای کنترل چاپگر تبدیل میکند
saturated colour
که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
formed
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
reprisals
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
sequence
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sequences
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
definition
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
definitions
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
stationery
یات دیگر توسط چاپگر وارد آن می شوند
continuous
کاغذهای با طول زیاد که در چاپگر استفاده می شوند
levelled
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
leveled
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levels
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
peripheral
1-وسایل جانبی که در کامپیوتر استفاده می شوند مثل چاپگر یا اسکنر. 2-
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
minimal tree
درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
dead
کلیدهای صفحه کلید که باعث رویدادن یک عمل می شوند مثل Shift
labelled
برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
labeling
برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
labels
برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
label
برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
vector
که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
capitals
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
vectors
که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
caps
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
antihistamine
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
attitudes
حالت
stances
حالت
attitude
حالت
stance
حالت
situations
حالت
temper
حالت
expressions
حالت
manner
حالت
posturing
حالت
postures
حالت
postured
حالت
posture
حالت
tempers
حالت
glass eyed
بی حالت
tempered
حالت
disposition
حالت
situation
حالت
predicament
حالت
expression
حالت
ill conditioned
بد حالت
makes
حالت
status
حالت
make
حالت
cases
حالت
if
حالت
queasiness
حالت قی
line condition
حالت خط
pyreticosis
حالت تب
phases
حالت
febricity
حالت تب
phase
حالت
estate
حالت
estates
حالت
feverishness
حالت تب
phased
حالت
unexpressive
بی حالت
stating
حالت
moods
حالت
mood
حالت
grain
حالت
fettle
حالت
case
حالت
condition
حالت
states
حالت
temperaments
حالت
predicaments
حالت
state
حالت
state-
حالت
stated
حالت
self
حالت
idiocrasy
حالت
temperament
حالت
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
raster
سیستمی که دستورات نرم افزار را به تصویر یا صفحه کامل ترجمه میکند که بعد توسط چاپگر می شوند
alphaphotographic
آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
translucency
حالت زجاجی
trilaterality
حالت سه جانبی
feminineness
حالت زنانه
expression
القای حالت
feminity
حالت زنانه
translucence
حالت زجاجی
transitivity
حالت متعدی
transition state
حالت گذار
ternary
با سه حالت ممکن
balanced state
حالت تعادل
expressions
القای حالت
balanced state
حالت متوازن
balanced state
حالت متعادل
sulkily
با حالت قهر
tridimensionality
حالت سه بعدی
final state
حالت پایانی
subjectivism
حالت نظری
heat proof quality
حالت نسوزی
antisepsis
حالت ضد عفونی
accusative
حالت مفعولی
space condition
حالت فاصله
supervisor state
حالت نظارت
tubularity
حالت لولهای
triploidy
حالت سه تایی
triliteralism
حالت سه حرفی
arborescence
حالت شاخهای
incipincy
حالت نخستین
atilt
با حالت حمله
automatism
حالت خودکاری
peculiarities
حالت ویژگی
peculiarity
حالت ویژگی
spasticity
حالت تشنج
pulp
حالت خمیری
genitive
حالت اضافه
possessive
حالت اضافه
soild state
حالت جامد
sol state
حالت سولی
solid state
حالت جامد
defensively
حالت دفاعی
situations
موقعیت حالت
defensively
با حالت تدافع
thraw
حالت نزع
situation
موقعیت حالت
nervousness
حالت عصبانی
possessives
حالت اضافه
tangency
حالت مماس
tangency
حالت جیبی
masculinity
حالت مردی
the fidgets
حالت عصبانی
the needle
حالت عصبانی
the vocative case
حالت ندا
domesticity
حالت اهلی
torpidity
حالت بیحالی
qualms
حالت تهوع
qualm
حالت تهوع
balminess
حالت مرهمی
resilience
حالت ارتجاعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com