Dictiornary-Farsi | کندی حرکت الکترون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
electron deceleration	کندی حرکت الکترون


Other Matches

picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
beam	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
beams	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
sluggishness	کندی
backing	کندی
retardation	کندی
pointlessness	کندی
lag	کندی
dulness	کندی
bluntness	کندی
lentitude	کندی
dilatoriness	کندی
hebetude	کندی
obtuseness	کندی
lagged	کندی
lags	کندی
retardment	کندی
laggardness	کندی
dullness	کندی
alggardness	کندی
coefficient of roughness	ضریب کندی
retardation	کندی دیرکرد
optimum speed	کندی بهینه
labor slowdown	کندی کار
drumble	کندی کردن
purblindness	کندی کودنی
d. of apprehension	کندی ذهن
psychomotor retardation	کندی روانی- حرکتی
infantilism	کندی رشد جسمانی وعقلانی
differential ailerons	ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
anti blush tinner	ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
waving	حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves	حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved	حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave	حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint	فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting	فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted	فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints	فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses	نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse	نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order	ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
traces	رد الکترون
traced	رد الکترون
isoelectronic	هم الکترون
trace	رد الکترون
electron	الکترون
electron donor	الکترون ده
coelectron	هم الکترون
electrons	الکترون
negatron	الکترون
trackball	وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
move off the ball	حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising	سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes	وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape	وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises	سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped	وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise	سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised	سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing	حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroke	حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked	حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes	حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking	حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
electron beam	شعاع الکترون
electron transition	عبور الکترون
electron transition	انتقال الکترون
electron trajectory	مسیر الکترون
electron tube	لوله الکترون
valence electron	الکترون فرفیت
valence electron	الکترون رسانایی
valence electron	الکترون والانس
electron spin	اسپین الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
high energy electron	الکترون پر انرژی
electron focusing	تمرکز الکترون
electron avalanche	بهمن الکترون
lone electron	الکترون تنها
free electron	الکترون ازاد
free electron	الکترون غیرپیوندی
electrophile	الکترون دوست
electron volt	الکترون ولت
electron decay	تجزیه الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
electron affinity	الکترون خواهی
electron shell	پوسته الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
initiating electron	الکترون اغازگر
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron distribution	پخش الکترون
inner shell electron	الکترون درونی
electron donor	دهنده الکترون
electron drift	رانش الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron emitter	منبع الکترون
electron flow	فلوی الکترون
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron pair	زوج الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron mass	جرم الکترون
electron jump	پرش الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron beam	باریکه الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
electron charge	بار الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
electron injector	الکترون افکن
electronic concentration	غلظت الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
nuclear electron	الکترون هسته
charge of the electron	بار الکترون
odd electron	الکترون منفرد
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
electroneutrality	الکترون خنثایی
concentration of electron	چگالی الکترون
density of electron	چگالی الکترون
photo electron	فوتو الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
outer shell electron	الکترون بیرونی
mass of the electron	جرم الکترون
conduction electron	الکترون رسانایی
secondary electron	الکترون ثانوی
outer shell electron	الکترون رسانایی
emissions	صدور الکترون
photo electron	الکترون نوری
emission	صدور الکترون
conduction electron	الکترون رسانش
primary electron	الکترون اولیه
bound electron	الکترون بسته
electron multiplier	فزون ساز الکترون
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
electron pair	زوج الکترون حفره
electron transit time	زمان عبور الکترون
supressor grid	شبکه الکترون بند
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
free electron model	الگوی الکترون ازاد
free electron gas	گاز الکترون ازاد
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electron pairing	زوج شدن الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
unpaired electron	الکترون جفت نشده
lone pair electron	زوج الکترون تنها
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
counter clockwise	حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion	حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer	حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers	حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring	حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
photon	تنها یک الکترون تابش شود
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
statcoulomb [statC]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
aberration	جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged	حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه