English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (33 milliseconds)
English Persian
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
Other Matches
assignment معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
assignments معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
assignments دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assignment دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
parameter نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameters نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
variable parameter پارامتر متغییر
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
overhead مقدار پردازش مورد نیازبرای اتمام یک کار معین بالاسری
wake up تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
dower درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
kabal قبال [نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
declaring معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
defined 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defining 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
differential compression check ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
expands توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
set مقدار دادن به یک بیت
setting up مقدار دادن به یک بیت
sets مقدار دادن به یک بیت
initialize مقدار اولیه دادن
biases ولتاژ معین قرار دادن
bias ولتاژ معین قرار دادن
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
ranged قرار دادن متن در یک ترتیب معین
ranges قرار دادن متن در یک ترتیب معین
range قرار دادن متن در یک ترتیب معین
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
capacities انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacity انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
faceted code یات یک موضوع را بیان میکند با انتساب دادن به هر یک یک مقدار
coordinate روش نمایش نقط ه روی گراف با استفاده از دو مقدار روی بردارها که در جهت راست یکدیگر قرار دارند
stepped motor دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
duble option خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
give or take <idiom> از مقدار چیزی کم یا زیاد کردن
to impose a curfew خاموشی در ساعت معین شب بر قرار کردن
masses مقدار حجم توده کردن قوا
massing مقدار حجم توده کردن قوا
mass مقدار حجم توده کردن قوا
set up مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
bitmap تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
renumber خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
segment فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
segments فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
auto توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
autos توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
intensive cultivation اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
ascends مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascended مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascend مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
allots معین کردن سهم دادن
allot معین کردن سهم دادن
allotting معین کردن سهم دادن
allotted معین کردن سهم دادن
dealt مقدار
modicum مقدار کم
single valued تک مقدار
spattering مقدار کم
deals مقدار
value مقدار
penny worth مقدار کم
mouthful مقدار
mouthfuls مقدار
supping مقدار
scantling مقدار
what چه مقدار
sups مقدار
supped مقدار
spatters مقدار کم
truth table دو مقدار
sup مقدار
summa مقدار
outturn مقدار
deal مقدار
volume discount مقدار
volume مقدار
batch مقدار
smidgin مقدار کم
batches مقدار
smidgen مقدار کم
sizes مقدار
percentage مقدار
t value مقدار تی
amounted مقدار
amount مقدار
royalty tonnage مقدار
values مقدار
amounting مقدار
amounts مقدار
sum مقدار
total مقدار
valuing مقدار
percentages مقدار
iso quant مقدار
volumes مقدار
spattered مقدار کم
quantity مقدار
measurment مقدار
extent حد مقدار
soupcon مقدار کم
quantum مقدار
size مقدار
sprinkling مقدار کم
spatter مقدار کم
magnitude مقدار
quantities مقدار
classifies در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
uses مقدار مفید
quantity of demand مقدار تقاضا
characteristic root ویژه مقدار
quantity of labor مقدار کار
sign magnitude علامت و مقدار
quantity of leisure مقدار فراغت
quantity of money مقدار پول
quantity of supply مقدار عرضه
quantity of capital مقدار سرمایه
quantity discount مقدار تخفیف
characteristic root مشخصه مقدار
valuing قدر مقدار
medium مقدار متوسط
resistance مقدار مقاومت
auxiliary value مقدار کومکی
slightest مقدار ناچیز
maximum value مقدار حداکثر
sign and magnitude علامت و مقدار
instantaneous value مقدار لحظهای
mean value مقدار متوسط
mean value مقدار میانگین
average value مقدار متوسط
mileage مقدار کارکردموتور
eyeful مقدار زیاد
jillion مقدار زیاد
meanest مقدار میانگین
trace element عنصر کم مقدار
infinity مقدار نامحدود
slighted مقدار ناچیز
mileage مقدار کیلومتر
slather مقدار زیاد
electrical quantity مقدار الکتریسیته
optimum مقدار مطلوب
characteristic number مشخصه مقدار
shear value مقدار برش
quantum of action مقدار اثر
parameters مقدار ثابت
on a grand scale <adv.> به مقدار زیاد
snatch گرفتن مقدار کم
amounted مقدار میزان
equally <adv.> همان مقدار
just as well <adv.> همان مقدار
sales {pl} مقدار فروش
turn-over مقدار فروش
turnover مقدار فروش
volume of sales مقدار فروش
proper value مشخصه مقدار
averaging مقدار متوسط
averages مقدار متوسط
amounting مقدار میزان
amounts مقدار میزان
amount مقدار میزان
lot مقدار یا تعدادزیاد
constant مقدار ثابت
averaged مقدار متوسط
values قدر مقدار
debit balance مقدار بدهکاری
expected value مقدار نظری
constants مقدار ثابت
snatching گرفتن مقدار کم
parameter مقدار ثابت
mediums مقدار متوسط
snatches گرفتن مقدار کم
average مقدار متوسط
drib مقدار کمی
calorific power مقدار حرارتی
maximum ratings مقدار حداکثر
slighter مقدار ناچیز
voltaism مقدار ولتاژبرق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com