Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (15 milliseconds)
English
Persian
needier
نیازمند
needier
محتاج
best seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
choicer
پسند
choicer
انتخاب
choicer
چیز نخبه برگزیده
choicer
منتخب
choicer
گزینه
redder
قرمز
redder
سرخ
redder
خونین
redder
انقلابی کمونیست
redder
بدهکار بودن حساب
redder
کسری داشتن حساب
veer
تغییرجهت دادن
veer
تغییر عقیده دادن
veer
برگشت
veer
گشت
veer
انحراف تغییر مسیر
veer
پس دادن
veer
شل کردن طناب
rarer
نادر
rarer
کمیاب
rarer
کم
rarer
رقیق
rarer
لطیف نیم پخته
rarer
نایاب
tracer
ردیاب
tracer
نقشه کش
tracer
طراح جستجو کننده
tracer
رسام
tracer
مهمات رسام
tracer
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده
valuer
ارزش قائل شونده
valuer
قیمت گذار
valuer
ارزیاب
retriever
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
retriever
بازبیاب
scarcer
کمیاب
scarcer
کم
scarcer
نادر
scarcer
اندک
scarcer
تنگ قلیل
scarcer
ندرتا
hijacker
هواپیما ربا
kidnapper
ادم دزد دزدانسان
kidnapper
بچه دزد
kidnapper
سارق
kidnapper
ادم ربا
amber
کهربا
amber
عنبر
amber
رنگ کهربایی کهربایی
toddler
کودک تازه براه افتاده
toddler
کودک نو پا
answer
: پاسخ دادن
answer
جواب دادن از عهده برامدن
answer
ضمانت کردن
answer
دفاع کردن
answer
جوابگو شدن
answer
بکار امدن بکاررفتن
answer
بدرد خوردن مطابق بودن
answer
جواب احتیاج را دادن
answer
: جواب پاسخ
answer
دفاع
answer
پاسخ
answer
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answer
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
answer
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answer
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answer
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answer
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
پاسخ به یک سوال
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
fever
تب
fever
هیجان
fever
تب دارکردن
untidier
درهم و برهم
untidier
نامرتب
neater
پاکیزه
neater
تمیز
neater
شسته و رفته مرتب
neater
گاو
neater
دوغاب سیمان
neater
شسته و رفته
neater
مرتب
controller
بازرس
controller
حسابدار ممیز
controller
نافر کنترل کننده
controller
دستگاه فرمان
controller
ممیز
controller
نافر
controller
کنترل کننده
controller
تنطیم کننده
controller
کنترولر رگولاتور
controller
نافم
controller
صائن
controller
واپا
controller
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
Recent search history
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com