Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
dogleg
:چیزی که دارای زاویه تنداست
Other Matches
trigonous
دارای سه زاویه
triangular
سه گوشه دارای سه زاویه
sextant
زاویه یا قوس دارای 06 درجه
wide-angle
دارای زاویه دید بیش از معمول
wide angle
دارای زاویه دید بیش از معمول
deep stall
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
to have something
دارای چیزی بودن
to have something at one's disposal
دارای چیزی بودن
to p a thing person with athing
کسی را دارای چیزی کردن
to p a thing for a person
کسی را دارای چیزی کردن
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
born-again
دارای اعتقاد بازیافته نسبت به چیزی
longitudinal dihedral
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
an fitting
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
declination
زاویه انحراف زاویه میل
entering angle
زاویه ورودی زاویه دخول
angle of convergence
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
angle of repose
زاویه تعادل زاویه ارامش
angle of rotation
زاویه دوران زاویه چرخش
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
angle offset method
روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle
زاویه راسی هدف زاویه راسی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
to concern something
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
to watch something
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
grid magnatic angle
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
to stop somebody or something
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
enclosing
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
relevance
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
queried
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
modifying
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
push
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
via
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
querying
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replaces
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pushes
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
replaced
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
modifies
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
to esteem somebody or something
[for something]
قدر دانستن از
[اعتبار دادن به]
[ارجمند شمردن]
کسی یا چیزی
[بخاطر چیزی ]
controls
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
correction
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
establish
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
to hang over anything
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
covet
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
to pass by any thing
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
establishing
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
covets
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
establishes
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
appreciated
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
to regard somebody
[something]
as something
کسی
[چیزی]
را بعنوان چیزی بحساب آوردن
appreciates
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
rate
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
appreciate
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciating
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
think nothing of something
<idiom>
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
angle of attack
زاویه تک
pike
زاویه
angle t
زاویه تی
locality
زاویه
localities
زاویه
angle
زاویه
corners
زاویه
cornering
زاویه
angles
زاویه
canton
زاویه
cantons
زاویه
isogonic line
خط هم زاویه
corner
زاویه
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
extensions
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
changes
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changed
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
see about (something)
<idiom>
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
to wish for something
ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن
fence
[around / between something]
نرده
[دور چیزی]
[بین چیزی]
screw up
<idiom>
زیروروکردن چیزی ،بهم زدن چیزی
fence
[around / between something]
حصار
[دور چیزی]
[بین چیزی]
to give up
[to waste]
something
ول کردن چیزی
[کنترل یا هدایت چیزی]
changing
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
change
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
angle of incidence
زاویه تابش
angle of friction
زاویه مالش
angle of friction
زاویه اصطکاک
landing angle
زاویه فرود
angle of fall
زاویه فرود
launching angle
زاویه پرتاب
lead angle
زاویه سبقت
dead group
زاویه بیروح
an acute angle
زاویه حاده
dead zone
زاویه بیروح
lag angle
زاویه تاخیر
contact angle
زاویه تماس
dead area
زاویه بیروح
angle of jump
زاویه پرش
acute angle
زاویه حاده
acute angled
زاویه حاده
miter angle
زاویه فارسی
angle of bevel
زاویه حاده
bevelled edge square
زاویه حاده
mil
زاویه میلیم
alidad
زاویه سنج
angle of lag
زاویه تاخیر
angle of erossing
زاویه تقاطع
angle of emergence
زاویه خروج
solid angle
زاویه فضایی
angle of attack
زاویه حمل
defilade
زاویه بیروح
diffraction angle
زاویه پراش
critical angle
زاویه بحرانی
deflection angle
زاویه خمش
deflection angle
زاویه انحراف
loss angle
زاویه اتلاف
complementary
زاویه مکمل
loss angle
زاویه گمگشت
viewing angle
زاویه دید
critical angle of attack
زاویه حمله
cutting angle
زاویه برش
dependum angle
زاویه ته دنده
inclination
زاویه میل
angle of approach
زاویه تند
angle of emergence
زاویه خارجی
lip angle
زاویه مخروطی
angle of elevation
زاویه درجه
angle of dip
زاویه میل
angle of departure
زاویه صعود
angle cut
زاویه برش
angle of cutting
زاویه تقاطع
soild angle
زاویه فضایی
angle of action
زاویه عمل
dehedral angle
زاویه دو وجهی
in
:شاغلین زاویه
in-
:شاغلین زاویه
declination
زاویه انحراف
angle of convergence
زاویه انحراف
angle of contact
زاویه تماس
magnetic degree
زاویه مغناطیسی
angle of approach
زاویه حاده
fusion angle
زاویه فوزیون
azimuth angle
زاویه گرا
head stone
سنگ زاویه
back rake angle
زاویه شیب
front rake
زاویه شیب
rake angle
زاویه شیب
bragg angle
زاویه براگ
helix angle
زاویه مارپیچ
axial rake angle
زاویه محوری
angularity
زاویه داری
angulation
زاویه داری
angulator
زاویه سنج
hour angle
زاویه ساعتی
working angle
زاویه موثر
visual angle
زاویه دید
arris
زاویه خارجی
bond angle
زاویه پیوند
bearing angle
زاویه حامل
goniometer
زاویه سنج
goniometer
زاویه یاب
goniameter
زاویه سنج
bending angle
زاویه خمش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com