English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
high freqyency aerial آنتن امواج بلند
Other Matches
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
t aerial آنتن
aerial antenna آنتن
t type aerial آنتن
aerial آنتن
image aerial آنتن تصویر
high aerial آنتن مرتفع
aerial circuit آنتن هوایی
built in aerial آنتن دستگاهی
aerial آنتن هوایی
adjustable antenna آنتن قابل تنظیم
magnet core aerial آنتن با هسته آهنربایی
harp aerial آنتن باد بزنی
aerial آنتن هوایی رادیو
aerial mine مین آنتن دار
The pigeous peched on the television aerial . کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
air time زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
head وسیله ارتباطی بین آنتن و شبکه کابل تلویزیونی
footprint فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
footprints فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
ground swell امواج
emission انتشار امواج
emissions انتشار امواج
pulsed امواج ضربانی
pulse امواج ضربانی
ground waves امواج زمینی
wander wave امواج سیار
pulsing ضربان امواج
spoondrift ترشح امواج
brain waves امواج مغزی
gravity waves امواج ثقلی
gravitational waves امواج جاذبه
gravitational waves امواج گرانشی
hertzian waves امواج هرتز
thermal waves امواج گرمایی
interference تداخل امواج
tosser دستخوش امواج
transient wave امواج سیار
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
electromagnetic waves امواج الکترومگنتیک
radio waves امواج رادیویی
sky wave امواج اسمانی
the waves of the sea امواج دریا
incoherent waves امواج همدوس
crashing waves امواج خروشان
reverberation برگشت امواج
oscilloscope اشکارسازی امواج
tidal waves امواج جزرومدی
reverberations برگشت امواج
conical scanning انتشار مخروطی امواج
reverberation برگشت دادن امواج
diathermy interference تداخل امواج دیاترمی
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
conical scanning ردیابی امواج به طورمخروطی
bleeding باند تداخل امواج
interference area ناحیه ی تداخل امواج
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
reverberations برگشت دادن امواج
the waves beats or the shore امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore خوردن امواج به ساحل
tidal wave امواج جذر و مدی
hertzian wave امواج هرتز hertz
echoing برگشت امواج رادار
echoes برگشت امواج رادار
echoed برگشت امواج رادار
pulsing پرتاب امواج انرژی
airwave امواج رادیو و تلویزیون
propagation پخش امواج یا اعلامیه
attenuation افت قدرت امواج
wave front جبهه امواج رادیویی
echo برگشت امواج رادار
wave band دسته امواج رادیو
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
beach foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
back scattering پخش معکوس امواج رادیویی
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
back scattering توزیع معکوس امواج رادیویی
altitude delay افت ارتفاع امواج رادار
spume کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
assault waves امواج هجومی نفرات و وسایل
beam width عرض ستون امواج رادار
sea foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
ocean foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscillations تفکیک امواج اشکار سازی
oscillation تفکیک امواج اشکار سازی
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
awash سرگردان بر روی امواج دریا
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
oscillator تفکیک کننده امواج اشکارساز
cynometer دستگاه اندازه گیری امواج
oscillograph دستگاه ثبت نوسان امواج
inductive interference voltage ولتاژ تداخل امواج القائی
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
convergence zone منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
wave period زمان تناوب امواج دریا
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
oscilloscope دستگاه نشان دهنده امواج
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
oscilloscope دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
influence mine مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
repeater jammer دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
sound box جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
beacons امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
angstrom واحد اندازه گیری طول امواج
balloon reflector بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
beacon امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
doppler effect اثر برگشت امواج روی فرستنده
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
warbled وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
lotic زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
coastal refraction تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
radar mile زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
high frequency interference تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
warble وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
active mine مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
warbling وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
scend در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
CB رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
hypersonic دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
microphone وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
sonar دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
influence sweep پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
low frequency امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
microphones وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
electroencephalograph دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
vor وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
cardinal points effect اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
homing adaptor تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
homing روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
asdic دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
ultrasonic inspection متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
excitation انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
high frequency دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
eton collan بلند
eminent بلند
megaphone بلند گو
legged پا بلند
fortes بلند
megaphones بلند گو
forte بلند
highfalutin بلند
high grown بلند قد
uplands بلند
upland بلند
vociferous بلند
lengthwise بلند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com