English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
Could you put a cot in the room? آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
Other Matches
Could you put an extra bed in the room? آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
stateroom اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
perpetuting testtimony تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
in with it بگذارید تو
let it be بگذارید باشد
let him go بگذارید برود
let it remain as it is بگذارید باشد
stet بگذارید باشد
be covered کلاه برسر بگذارید
leave it over عجاله بگذارید بماند
Please keep me posted(informed). لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
Let the secretary get on with it . بگذارید منشی کارش را بکند
Put the table down gently. میز زا آهسته زمین بگذارید
to have someone wake you up بگذارید کسی شما را بیدار کند
You must have respect for your promises. باید بقول خودتان احترام بگذارید
Let me think a moment . بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
Please oblige us by your presence . با تشریف فرمایی خودت بر مامنت بگذارید
Let it take its natural cours. بگذارید کار جریان طبیعی اش را طی کند
compartmentalised اتاق اتاق کردن
compartmentalises اتاق اتاق کردن
compartmentalizing اتاق اتاق کردن
compartmentalizes اتاق اتاق کردن
compartmentalized اتاق اتاق کردن
compartmentalize اتاق اتاق کردن
compartmentalising اتاق اتاق کردن
let it have its swing بگذاریدسیرعادی خودرابکند بگذارید جریان خودراطی کند
Please put these clocolates aside for me . لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
to book [order] an alarm call بگذارید کسی با تلفن شما را بیدار کند
bedsteads تختخواب
bedstead تختخواب
footboard پایه تختخواب
hammock تختخواب سفری
bedding تختخواب و ملافه ان
cots تختخواب سفری
bedspring فنر تختخواب
bedstand چهارچوب تختخواب
cot تختخواب سفری
hay تختخواب پاداش
hammocks تختخواب سفری
bedroll تختخواب سفری
sleigh bed تختخواب سورتمهای
bedsteads چهارچوب تختخواب
bedspreads روپوش تختخواب
crib تختخواب بچه
waterbeds تختخواب آبی
bedstead چهارچوب تختخواب
waterbed تختخواب آبی
Bed and Breakfast [B&B] تختخواب و صبحانه
twin beds تختخواب یکنفره
counterpanes روپوش تختخواب
twin bed تختخواب یکنفره
counterpane روپوش تختخواب
bedspread روپوش تختخواب
cribbed تختخواب بچه
cribbing تختخواب بچه
cribs تختخواب بچه
bunk covers روکش نسوز تختخواب
bunk beds تختخواب چند طبقه
box spring فنر مارپیچ تختخواب
bunk هرگونه تختخواب تاشو
bunks هرگونه تختخواب تاشو
bedpost پایه یا ستون تختخواب
bunk bed تختخواب چند طبقه
sleeper واگن تختخواب دار
sleepers واگن تختخواب دار
coverlet لحاف روپوش تختخواب
cot تختخواب سفری نظامی
cots تختخواب سفری نظامی
sleeping carriage واگن تختخواب دار
coverlets لحاف روپوش تختخواب
charpoy تختخواب سبک هندی
squawk low در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
squawk may day در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
squawk mike در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
squawk در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
couchette نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
couchettes نیمکت قابل تبدیل به تختخواب
sofa-beds نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
sofa-bed نیمکت که تبدیل به تختخواب میشود
bunk تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
sleeping car واگن تختخواب دار راه اهن
sleeping cars واگن تختخواب دار راه اهن
bunks تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
trundle bed تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
for full board برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
convalescent center یکان بهداری که فرفیت 0051 تختخواب را داشته باشد
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
Leave this space blank. این محل را خالی بگذارید ( چیزی در آن محل ننویسید )
return pistol طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
feasible ممکن
practicable <adj.> ممکن
makable <adj.> ممکن
posse ممکن
thinkable ممکن
workable <adj.> ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> ممکن
manageable <adj.> ممکن
possible ممکن
executable <adj.> ممکن
achievable <adj.> ممکن
contrivable <adj.> ممکن
posses ممکن
doable <adj.> ممکن
feasible <adj.> ممکن
conceivable ممکن
makeable <adj.> ممکن
possible capacity گنجایش ممکن
warning توجه به خط ر ممکن
mayhap ممکن است
multilevel با مقادیر ممکن
perchance ممکن است
perhaps ممکن است
to be posible ممکن بودن
ternary با سه حالت ممکن
impracticable <adj.> غیر ممکن
warnings توجه به خط ر ممکن
inexecutable <adj.> غیر ممکن
possibility چیز ممکن شق
available ممکن الحصول
probable error خطای ممکن
impossible غیر ممکن
as far as possible هر چه ممکن است
interactive را ممکن میکند
unfeasible <adj.> غیر ممکن
possibilities چیز ممکن شق
room mate هم اتاق
chambers اتاق
room اتاق
rooms اتاق
chamber اتاق
pron to با حداکثر سرعت ممکن
feasible solutions راه حلهای ممکن
i may go ممکن است بروم
nemo tenetur ad impossible غیر ممکن وادارکرد
as much as possible هر قدر ممکن است
an impossible act کار غیر ممکن
leg مسیر ممکن در یک تابع
minimise کوچک کردن تا حد ممکن
legs مسیر ممکن در یک تابع
may ممکن است میتوان
to the nth degree <idiom> بالاترین وجه ممکن
probable error خطای ممکن [ریاضی]
operations room اتاق عملیات
studding ارتفاع اتاق
tearoom اتاق چای
Elephant in the living room فیل در اتاق نشیمن
toolroom اتاق ابزار
spense اتاق ناهارخوری
undercroft اتاق کلیسا
vacuum chamber اتاق خلاء
war room اتاق جنگ
room temperature دمای اتاق
snow cave اتاق برفی
spence اتاق ناهارخوری
vestibular اتاق کوچک بدن
war room اتاق عملیات
Room 123 اتاق 123
reception room اتاق انتظار
reception room اتاق پذیرایی
reading rooms اتاق قرائت
reading room اتاق قرائت
newsrooms اتاق نودادنگاری
newsrooms اتاق خبر
newsroom اتاق نودادنگاری
reception rooms اتاق پذیرایی
reception rooms اتاق انتظار
Get out of the room. از اتاق بروبیرون
a double room یک اتاق دو نفره
a sinlge room یک اتاق یک نفره
a single room یک اتاق یک نفره
waiting-room اتاق انتظار
newsroom اتاق خبر
houseroom اتاق خانه
dorter اتاق خواب
dortour اتاق خواب
keeping-room اتاق نشیمن
long gallery اتاق طویل
common rooms اتاق استادان
common room اتاق استادان
common joist تیر کف اتاق
batten [تخته ی کف اتاق ]
ante-chamber اتاق انتظار
assmbly-room اتاق همایش
bed and breakfast اتاق و صبحانه
chamber of shipping اتاق کشتیرانی
chamber of commerce اتاق بازرگانی
sitting-room اتاق نشیمن
chamber of commerce اتاق تجارت
living rooms اتاق نشیمن
chamber of trade اتاق بازرگانی
chamber of trade اتاق تجارت
studios اتاق کار
sitting room اتاق نشیمن
studio اتاق کار
living room اتاق نشیمن
distorted room اتاق خطاانگیز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com