English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (3 milliseconds)
English Persian
interactive متقابل
interactive تعاملی
interactive حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
interactive سیستمی که حاوی پاسخ سریع به دستورات کاربر یا برنامه یا داده است
interactive ابزار توسعه یافته نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد برنامه را تحت کنترل اجرا کند
interactive نقاط توقف را تنظیم کند
interactive کد اصلی و مقصد را بررسی کند
interactive محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند
interactive سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
interactive ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
interactive الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
interactive برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
interactive پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
interactive ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
interactive سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
interactive سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
interactive قالبها و خصوصیات فرد را شامل میشود
interactive که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
interactive را ممکن میکند
interactive محاورهای
interactive فعل و انفعالی
Other Matches
interactive video سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
interactive system سیستم فعل و انفعالی
interactive query پرس و جو محاورهای
interactive programming برنامه سازی فعل و انفعالی
interactive program برنامه محاورهای
interactive processing پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
interactive graphics نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای
interactive compiler همگردان فعل و انفعالی
interactive videodisk ویدئودیسک محاورهای
interactive graphics system سیستم گرافیکی محاورهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com