Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
Could you put an extra bed in the room?
آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
Other Matches
Could you put a cot in the room?
آیا ممکن است یک تختخواب بچه در اتاق بگذارید؟
accessorize
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
perpetuting testtimony
تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
overtime
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
in with it
بگذارید تو
let it remain as it is
بگذارید باشد
let it be
بگذارید باشد
stet
بگذارید باشد
let him go
بگذارید برود
leave it over
عجاله بگذارید بماند
be covered
کلاه برسر بگذارید
Put the table down gently.
میز زا آهسته زمین بگذارید
Let the secretary get on with it .
بگذارید منشی کارش را بکند
Please keep me posted(informed).
لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
Let me think a moment .
بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
Let it take its natural cours.
بگذارید کار جریان طبیعی اش را طی کند
You must have respect for your promises.
باید بقول خودتان احترام بگذارید
Please oblige us by your presence .
با تشریف فرمایی خودت بر مامنت بگذارید
to have someone wake you up
بگذارید کسی شما را بیدار کند
compartmentalizing
اتاق اتاق کردن
compartmentalised
اتاق اتاق کردن
compartmentalized
اتاق اتاق کردن
compartmentalises
اتاق اتاق کردن
compartmentalize
اتاق اتاق کردن
compartmentalising
اتاق اتاق کردن
compartmentalizes
اتاق اتاق کردن
to book
[order]
an alarm call
بگذارید کسی با تلفن شما را بیدار کند
let it have its swing
بگذاریدسیرعادی خودرابکند بگذارید جریان خودراطی کند
Please put these clocolates aside for me .
لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
squawks
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk low
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
squawked
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk mike
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
squawk may day
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
Leave this space blank.
این محل را خالی بگذارید ( چیزی در آن محل ننویسید )
return pistol
طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
checksum
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
doable
<adj.>
ممکن
executable
<adj.>
ممکن
possible
ممکن
workable
<adj.>
ممکن
posses
ممکن
makable
<adj.>
ممکن
posse
ممکن
makable
[spv. makeable]
<adj.>
ممکن
conceivable
ممکن
practicable
<adj.>
ممکن
feasible
<adj.>
ممکن
contrivable
<adj.>
ممکن
achievable
<adj.>
ممکن
makeable
<adj.>
ممکن
feasible
ممکن
possible
[doable, feasible]
<adj.>
ممکن
thinkable
ممکن
manageable
<adj.>
ممکن
ternary
با سه حالت ممکن
inexecutable
<adj.>
غیر ممکن
possibilities
چیز ممکن شق
impracticable
<adj.>
غیر ممکن
perchance
ممکن است
unfeasible
<adj.>
غیر ممکن
to be posible
ممکن بودن
interactive
را ممکن میکند
available
ممکن الحصول
possibility
چیز ممکن شق
possible capacity
گنجایش ممکن
warning
توجه به خط ر ممکن
warnings
توجه به خط ر ممکن
as far as possible
هر چه ممکن است
probable error
خطای ممکن
multilevel
با مقادیر ممکن
impossible
غیر ممکن
perhaps
ممکن است
mayhap
ممکن است
room
اتاق
chambers
اتاق
chamber
اتاق
rooms
اتاق
room mate
هم اتاق
feasible solutions
راه حلهای ممکن
as much as possible
هر قدر ممکن است
probable error
خطای ممکن
[ریاضی]
nemo tenetur ad impossible
غیر ممکن وادارکرد
an impossible act
کار غیر ممکن
to the nth degree
<idiom>
بالاترین وجه ممکن
minimise
کوچک کردن تا حد ممکن
legs
مسیر ممکن در یک تابع
may
ممکن است میتوان
pron to
با حداکثر سرعت ممکن
leg
مسیر ممکن در یک تابع
i may go
ممکن است بروم
bed and breakfast
اتاق و صبحانه
keeping-room
اتاق نشیمن
roomfuls
بقدر یک اتاق پر
dortour
اتاق خواب
sickrooms
اتاق بیمار
sickroom
اتاق بیمار
vacuum chamber
اتاق خلاء
surgery
اتاق جراحی
chamber of commerce
اتاق تجارت
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
roomful
بقدر یک اتاق پر
chamber of trade
اتاق بازرگانی
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
long gallery
اتاق طویل
clearing house
اتاق تهاتر
chamber of trade
اتاق تجارت
clearing houses
اتاق تهاتر
dorter
اتاق خواب
common joist
تیر کف اتاق
linoleum
مشمع کف اتاق
sitting-room
اتاق نشیمن
sitting-rooms
اتاق نشیمن
living room
اتاق نشیمن
living rooms
اتاق نشیمن
waiting-room
اتاق انتظار
surgeries
اتاق جراحی
wheelhouses
اتاق سکان
wheelhouse
اتاق سکان
spence
اتاق ناهارخوری
snow cave
اتاق برفی
sitting room
اتاق نشیمن
spense
اتاق ناهارخوری
war room
اتاق عملیات
war room
اتاق جنگ
batten
[تخته ی کف اتاق ]
undercroft
اتاق کلیسا
toolroom
اتاق ابزار
a single room
یک اتاق یک نفره
tearoom
اتاق چای
assmbly-room
اتاق همایش
ante-chamber
اتاق انتظار
studding
ارتفاع اتاق
distorted room
اتاق خطاانگیز
operations room
اتاق عملیات
room temperature
دمای اتاق
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
reception room
اتاق پذیرایی
reception room
اتاق انتظار
houseroom
اتاق خانه
reception rooms
اتاق پذیرایی
reception rooms
اتاق انتظار
Elephant in the living room
فیل در اتاق نشیمن
newsroom
اتاق خبر
newsroom
اتاق نودادنگاری
newsrooms
اتاق خبر
newsrooms
اتاق نودادنگاری
vestibular
اتاق کوچک بدن
common rooms
اتاق استادان
Room 123
اتاق 123
reading room
اتاق قرائت
a double room
یک اتاق دو نفره
common room
اتاق استادان
reading rooms
اتاق قرائت
studios
اتاق کار
studio
اتاق کار
Get out of the room.
از اتاق بروبیرون
perhaps you have seen it
ممکن است انرادیده باشید
ambiguous
آنچه دو معنای ممکن دارد
Can you help me?
ممکن است کمکم کنید؟
may i go yes you may
ایا ممکن است من بروم
ultimate strength
حاصلضرب بیشترین بار ممکن
ramp weight
حداکثر وزن ممکن هواپیما
Excuse me. May I get by?
ببخشید. ممکن است رد شوم؟
Could you bring me ... ?
ممکن است ... برایم بیاورید؟
he may come late
ممکن است دیر بیاید
emergency medical treatment room
اتاق عمل اورژانس
emergency room
[American E]
[e.r.]
[ER]
اتاق عمل اورژانس
vestry
اتاق دعا رخت کن
vestries
اتاق دعا رخت کن
I'd like a room with twin beds.
من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
Accident and Emergency
اتاق عمل اورژانس
hall
اتاق بزرگ دالان
cabins
اتاق کوچک قایق
workshop
اتاق کار کارگاه
halls
اتاق بزرگ دالان
workshops
اتاق کار کارگاه
casuality department
[British E]
اتاق عمل اورژانس
cabin
اتاق کوچک قایق
Casuality
[British E]
اتاق عمل اورژانس
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
stokehold
اتاق اتشخانه کشتی
workroom
اتاق کار کارگاه
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
undercroft
اتاق زیر زمینی
calefactory
[اتاق گرم صومعه]
Operation room.
اتاق عمل ( بیمارستان )
Br
مخفف اتاق خواب
vestibular
مربوط به اتاق کوچک
enclosure
اتاق راهبان
[دین]
playroom
اتاق بازی کودکان
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
chamber
اتاق خواب خوابگاه
lead chamber process
فرایند اتاق سربی
Fine, I will take it.
خوب من اتاق را میخواهم.
chambers
اتاق خواب خوابگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com