English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
Do you have any more luggage? آیا چمدان یا بار دیگری دارید؟
Other Matches
subrogate بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letter نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
case چمدان
cases چمدان
suit case چمدان
portmanteaus چمدان
portmanteau چمدان
valise چمدان
suitcases چمدان
portmanteaux چمدان
valises چمدان
holdalls چمدان
holdall چمدان
suitcase چمدان
kist چمدان
To pack a suitcase. چمدان بستن
baggage چمدان بارسفر
handbags چمدان کوچک
handbag چمدان کوچک
boot [British E] صندوق چمدان [خودرو]
weekender چمدان کوچک سفری
trunk چمدان بزرگ صندوق
footlocker چمدان قفل دار
trunk [American E] صندوق چمدان [خودرو]
trunks چمدان بزرگ صندوق
live out of a suitcase <idiom> تنها بایک چمدان زندگی کردن
attache case چمدان یا جامه دان مخصوص حمل اسناد
notebook computer یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
It is very kind of you . لطف دارید
What is your relationship? با هم چه نسبتی دارید ؟
something is wrong with you یک کسالتی دارید
what have you to say? چه حرفی دارید
youmay well ask حق دارید بپرسید
you've شما دارید
what have you to say? چه فرمایشی دارید
what news خبرتازه چه دارید
what is your preference کدام را میل دارید
As you are well informed… همانطور که اطلاع دارید
what about your brother? از برادرتان چه خبر دارید
How old are you?Whats your age ? چند سال دارید ؟
what news چه خبر تازه دارید
What would you like to drink? نوشیدنی چه میل دارید؟
Do you have any stamps? آیا تمبر دارید؟
What vegetables do you have? چه سبزی هایی دارید؟
You have my home address. شما آدرس من را دارید.
Please do not hang up! گوشی را نگه دارید!
have you anything more to say دیگرفرمایشی یاحرفی دارید
Which bank do you bank with? در کدام بانک حساب دارید؟
Are there any special fares? آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
Do you have any fresh fruit? آیا میوه تازه دارید؟
how old are you چندسال دارید چندساله هستید
what say you to a cinema? در باره سینما چه عقیده دارید
ask him if he likes to go از او بپرسید "میل دارید بروید یا نه "
Do you have any special rates? آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
Do you have anything better? آیا چیزی بهتر دارید؟
Hold the line, please! لطفا گوشی را نگه دارید!
Do you have anything quieter? آیا چیزی ساکت تر دارید؟
Do you have anything cheaper? آیا چیزی ارزانتر دارید؟
Do you have anything bigger? آیا چیزی بزرگتر دارید؟
Do you have any vacancies? آیا اتاق خالی دارید؟
Stop here, please. لطفا همینجا نگه دارید.
keep the fire in اتش را روشن نگاه دارید
Where do you come from ? اهل کجاهستید ( یا چه ملیتی دارید) ؟
Dont mention it . You are welcome. اختیار دارید (درمقام تعارف )
Do you have a street map? آیا نقشه خیابانها را دارید؟
i have as many books as you کتاب شما دارید منهم دارم
Any objections ? فرمایشی بود ؟ ( ایراد یا اعتراضی دارید )
Do you have nothing to declare? آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
Shall wd go for awalk ? shall we go and stretch our legs . میل دارید قدری قدم بزنیم ؟
what is the latest خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
Do you have a hotel guide? آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
how do you like it ایا میل دارید یا ندارید تا چه اندازه
who are your reference? چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
where do you live کجا زندگی می کنید یا منزل دارید
keep up your french زبان فرانسه راهمانقدرکه میدانیدنگاه دارید
Thank you, I appreciate it. خیلی ممنون.شما لطف دارید.
countersignature امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
Do you have nothing to declare? آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
Do you have ... for diabetics? آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
Do you have a room with a better view? آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
If there is a reason for complaint, please contact ... اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
Is there train running on time? آیا قطاری که به موقع رفت و برگشت کند دارید؟
Do you have some change for the parking meter? آیا شما پول خرد برای پارکومتر دارید؟
You're improving. <idiom> دارید بهتر می شوید [در انجام کارتان] [اصطلاح روزمره]
goals 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
goal 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
repeat تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
what is your name نام شما چیست چه نام دارید
another دیگری
thirds به دیگری
third به دیگری
t' other دیگری
tother دیگری
We have no other way (alternative). را ه دیگری نداریم
follow suit <idiom> از دیگری تقلیدکردن
heteronomous پیروقانون دیگری
common of pasturage حق چرادرزمین دیگری
at another time در زمان دیگری
onother's money پول دیگری
at second hand از قول دیگری
others متفاوت دیگری
consecutively یکی پس از دیگری
other متفاوت دیگری
in turn <idiom> یکی پس از دیگری
to feel for another برای دیگری متاثرشدن
transplanted درجای دیگری نشاندن
transplant درجای دیگری نشاندن
assumpsit تقبل دیون دیگری
transplanting درجای دیگری نشاندن
transplants درجای دیگری نشاندن
personify رل دیگری بازی کردن
impersonate خودرابجای دیگری جا زدن
highbinder جاسوس یا مراقب دیگری
impersonates خودرابجای دیگری جا زدن
impersonating خودرابجای دیگری جا زدن
it is of a different kind قسم دیگری است
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> دنبال روی دیگری
heteronomy پیروی از قانون دیگری
i had no a شق دیگری نبودکه اختیارکنم
copycat <idiom> تقلید از شخص دیگری
impersonated خودرابجای دیگری جا زدن
personifying رل دیگری بازی کردن
personifies رل دیگری بازی کردن
personified رل دیگری بازی کردن
through the grapevine <idiom> از اشخاص دیگری پرسیدن
transport انتقال از یک مسیر به دیگری
take the words out of someone's mouth <idiom> حرف دیگری راقاپیدن
transported انتقال از یک مسیر به دیگری
shuffle off بدوش دیگری گذاردن
release اعراض از حق به نفع دیگری
transports انتقال از یک مسیر به دیگری
released اعراض از حق به نفع دیگری
another kettle of fish <idiom> کاملا متفاوت از دیگری
releases اعراض از حق به نفع دیگری
i had no a چاره دیگری نداشتم
metonymy ذکرکلمهای بمنظور دیگری
eye baby دیگری که به او نگاه میکند
pestiferous فاسدکننده اخلاق دیگری
serially یکی پس از دیگری یا در سری
breach of close تجاوز به ملک دیگری
alternately تغییر از یکی به دیگری
one after a یکی درپی دیگری
ratio نسبت یک عدد به دیگری
ratios نسبت یک عدد به دیگری
predecease مرگ قبل از دیگری
predecease قبل از دیگری مردن
one country or another این یا یک کشور دیگری
detinue ضبط مال دیگری
another کسی [چیز] دیگری
converts تغییر چیزی به دیگری
subtraction کم کردن یک عدد از دیگری
transporting انتقال از یک مسیر به دیگری
let a praise thee بگذارد دیگری تورابستاید
breach of a close تجاوز به ملک دیگری
sequentially یکی پس از دیگری به ترتیب
converted تغییر چیزی به دیگری
convert تغییر چیزی به دیگری
converting تغییر چیزی به دیگری
transubstantiate بجسم دیگری تبدیل کردن
common of piscary حق ماهی گیری درابهای دیگری
girlfriends زنی که دوست زن دیگری است
reword باواژههای دیگری بیان کردن
vicariousness خود را به جای دیگری گذاشتن
vest واگذاری حقی یامالی به دیگری
drag in <idiom> پا فشاری روی موضوع دیگری
staged اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
interrupts حرف دیگری را قطع کردن
suffragan تابع منطقه یاقسمت دیگری
to t. بحقوق دیگری تجاوز کردن
pur autre vie برای مدت عمر دیگری
augmenter مقداری که به دیگری اضافه میشود
sublease به مستاجر دیگری اجاره دادن
i have no other place to go جای دیگری ندارم که بروم
transfusible قابل تزریق در جسم دیگری
he took a different view نظریه دیگری اتخاذ کرد
transmissions ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
transmission ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
to shift a burden کاری رابدوش دیگری گذاشتن
ghostwrite بنام شخص دیگری نوشتن
hold at disposal در اختیار دیگری نگهداری کردن
rephrases به طرز دیگری بیان کردن
rephrased به طرز دیگری بیان کردن
rephrase به طرز دیگری بیان کردن
girlfriend زنی که دوست زن دیگری است
transfusable قابل تزریق در جسم دیگری
overlapped پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
are these a more apples هیچ سیب دیگری هست
personifier مجسم کننده شخصیت دیگری
personator کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
passing off به اسم دیگری معامله کردن
interrupting حرف دیگری را قطع کردن
interrupt حرف دیگری را قطع کردن
vests واگذاری حقی یامالی به دیگری
multiplicand عددی که در دیگری ضرب شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com