English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
official communications ابلاغیه رسمی
Search result with all words
bulletin ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletins ابلاغیه رسمی بیانیه
Other Matches
proclamations ابلاغیه
communication ابلاغیه
communique ابلاغیه
proclamation ابلاغیه
advice ابلاغیه
letter missive اجازه نامه ابلاغیه
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
officious نیمه رسمی شبهه رسمی
officiary مامور رسمی مقام رسمی
reviews بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing بازدید رسمی یاسان رسمی
review بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
official رسمی
solemn رسمی
orthodox رسمی
formmal رسمی
formal رسمی
institutional رسمی
officiated مقام رسمی
official receiver اعتصاب رسمی
formalize رسمی کردن
insignia نشان رسمی
insignia مدال رسمی
official موثق و رسمی
talking to سرزنش رسمی
talking-to سرزنش رسمی
protests واخواست رسمی
protesting اعتراض رسمی
protesting واخواست رسمی
protested اعتراض رسمی
protested واخواست رسمی
protest اعتراض رسمی
protest واخواست رسمی
free and easy <idiom> غیر رسمی
official عالیرتبه رسمی
careers دوره رسمی
careering دوره رسمی
officiating مقام رسمی
officiates مقام رسمی
officiate مقام رسمی
tuxedo لباس رسمی
unofficial غیر رسمی
informal غیر رسمی
missives نامه رسمی
asparagus مارچوبهء رسمی
careered دوره رسمی
career دوره رسمی
pronouncements اعلامیه رسمی
pronouncement اعلامیه رسمی
bank holidays تعطیلات رسمی
officious غیر رسمی
tuxedos لباس رسمی
official authorities مراجع رسمی
official religion دین رسمی
letter de chancellerie نامه رسمی
legalization شناسایی رسمی
officialize رسمی کردن
officiously بطورغیر رسمی
intrant ورود رسمی
insigne مدال رسمی
insigne نشان رسمی
vestment لباس رسمی
prontonotary سردفتراسناد رسمی
prothonotary سردفتراسناد رسمی
public submission مناقصه رسمی
hansard مذاکرات رسمی
semi official نیمه رسمی
mare's tail هپوریس رسمی
official receipt رسید رسمی
official channels طرق رسمی
official document سند رسمی
noterial document سند رسمی
official deed سند رسمی
official gazette روزنامه رسمی
official jurnal روزنامه رسمی
official language زبان رسمی
official meeting ملاقات رسمی
official meeting اجتماع رسمی
nonformal غیر رسمی
official prices قیمتهای رسمی
official rate نرخ رسمی
semi officially بطورنیم رسمی
semiformal نیمه رسمی
contracts under seal عقد رسمی
tux لباس رسمی
communique ابلاغ رسمی
card-carrying عضو رسمی
cognizance اخطار رسمی
throwaway غیر رسمی
Full dress. Formal dress. لباس رسمی
official channels مجاری رسمی
stand on ceremony <idiom> رسمی بودن
bonspiel مسابقه رسمی
boarding call بازدید رسمی
aregular cook اشپز رسمی
statute mile مایل رسمی
state religion مذهب رسمی
semiofficial نیمه رسمی
smallage کرفس رسمی
solemn form طریقه رسمی
formal review بررسی رسمی
formal review سان رسمی
formal group گروه رسمی
formal education اموزش رسمی
formal accountability ذیحسابی رسمی
extra official غیر رسمی
speedwell سیزاب رسمی
driss uniform لباس رسمی
dress uniform انیفرم رسمی
standard time زمان رسمی
dress suit لباس رسمی شب
protests اعتراض رسمی
position شغل رسمی
return گزارش رسمی
returned گزارش رسمی
returning گزارش رسمی
placard پروانه رسمی
reprimands توبیخ رسمی
placards پروانه رسمی
returns گزارش رسمی
formalised رسمی کردن
formalises رسمی کردن
positioned شغل رسمی
audience ملاقات رسمی
audiences ملاقات رسمی
officials مقامات رسمی
formalising رسمی کردن
formalized رسمی کردن
missive نامه رسمی
functions ایین رسمی
functioned ایین رسمی
noting نامه رسمی
function ایین رسمی
notes نامه رسمی
note نامه رسمی
formalizes رسمی کردن
formalizing رسمی کردن
reprimanding توبیخ رسمی
reprimanded توبیخ رسمی
reprimand توبیخ رسمی
unofficial news خبر غیر رسمی
studbook شناسنامه رسمی اسب
official oath سوگند قانونی یا رسمی
official calibration واسنجی رسمی [مهندسی]
officially represented دارای نماینده رسمی
regulation clothing لباس رسمی نظامی
pro memoria نامه غیر رسمی
physician in ordinary پزشک رسمی یا همیشگی
official visit بازدید رسمی فرمانده
finery [formal] جامه رسمی جشن
stuffed shirt <idiom> شخص رسمی وجدی
morning dress جامهی رسمی صبحگاهی
visit of courtesy بازدید رسمی نظامی
vestment لباس رسمی اسقف
nonformal sector بخش غیر رسمی
informality غیر رسمی بودن
jury مقامات رسمی نافر
registry دفترخانه رسمی ثبت
registries دفترخانه رسمی ثبت
Thais زبان رسمی تایلند
common law marriage ازدواج غیر رسمی
communique اطلاعیه رسمی یااداری
irregular نا منظم غیر رسمی
bulletins اگهی نامه رسمی
plains غیر رسمی جلگه
plainest غیر رسمی جلگه
bulletin اگهی نامه رسمی
full dress بالباس تمام رسمی
dress shirts پیراهن لباس رسمی
dress uniform لباس رسمی نظامی
plainer غیر رسمی جلگه
plain غیر رسمی جلگه
formalist شخص زیاد رسمی
juries مقامات رسمی نافر
black tie کت نیمه رسمی مردانه
nonconformists مخالف کلیسای رسمی
requisition درخواست رسمی کردن
requisitioned درخواست رسمی کردن
requisitioning درخواست رسمی کردن
requisitions درخواست رسمی کردن
placard اعلامیه رسمی اعلان
visitor مهمان رسمی نظامی
visitors مهمان رسمی نظامی
bank rate of discount نرخ رسمی تنزیل
par بهای رسمی سهم
canonical dress لباس رسمی روحانیون
canonicals لباس رسمی روحانیون
introduction معرفی رسمی اشناسازی
pronouncements افهار عقیده رسمی
introductions معرفی رسمی اشناسازی
pronouncement افهار عقیده رسمی
nonconformist مخالف کلیسای رسمی
starchy شبیه نشاسته رسمی
reprimands سرزنش وتوبیخ رسمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com