English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
Other Matches
The bus stop is no distance at all . ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
How long does the train stop here? چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here? آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Are there any antiquities here? آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
i swore him to secrecy او را سوگند دادم که راز راپوشیده نگاه دارد
spreader میله افقی که بادبان را از دکل جدا نگاه می دارد
clipboard تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboards تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
to nick a horse's tail بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
Dont ever come here again. دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.]
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
gloated نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
look at me بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glance نگاه نگاه مختصر
glances نگاه نگاه مختصر
glanced نگاه نگاه مختصر
Bus line number 8. اتوبوس خط ۸.
bus اتوبوس
bussing اتوبوس
bused اتوبوس
buses اتوبوس
busing اتوبوس
busses اتوبوس
omnibuses اتوبوس
bussed اتوبوس
omnibus اتوبوس
a bus اتوبوس
carfare کرایه اتوبوس
bus stops ایستگاه اتوبوس
queue صف اتوبوس و غیره
bus stop ایستگاه اتوبوس
body اطاق اتوبوس
bodies اطاق اتوبوس
queued صف اتوبوس و غیره
queueing صف اتوبوس و غیره
queues صف اتوبوس و غیره
minibuses اتوبوس کوچک
trolleybus اتوبوس برقی
trolley buses اتوبوس برقی
I went by bus. من با اتوبوس رفتم.
trolley bus اتوبوس برقی
to go by bus با اتوبوس رفتن
to ride on the bus با اتوبوس رفتن
space time اتوبوس فضایی
I drove the bus. من اتوبوس را راندم.
Airbuses اتوبوس هوایی
bus bay ایستگاه اتوبوس
Airbus اتوبوس هوایی
trolley car اتوبوس برقی
bus driver راننده اتوبوس
bus terminal ایستگاه اتوبوس
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
here در اینجا
hitherto تا اینجا
hither اینجا
in these parts <adv.> در اینجا
in this country <adv.> در اینجا
here اینجا
hither به اینجا
so far تا اینجا
where اینجا
thus far تا اینجا
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
station ایستگاه اتوبوس وغیره
Where is the bus stop? ایستگاه اتوبوس کجاست؟
to stop the bus جلوی اتوبوس را گرفتن
You can take the bus. شا میتوانید با اتوبوس بروید.
communication cord کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
passim اینجا وانجا
i am a stranger here من اینجا غریبم
We are short of space here . اینجا جا کم داریم
up and down اینجا وانجا
here and there اینجا انجا
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
double decker اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
double-decker bus [DDB] اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
How far is the bus stop ? تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
Out with them! بروند بیرون [از اینجا] !
I wI'll get off here. اینجا پیاده می شوم
here lies در اینجا دفن است
I am just passing through. فقط از اینجا میگذرم.
no one is here هیچکس اینجا نیست
Make some room here. یک قدری اینجا جا باز کن
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
isn't he there ایا او اینجا نیست
At this point of the conversation. صحبت که به اینجا رسید
hereon در این مورد در اینجا
Come here tomorrow . فردا بیا اینجا
Let us get out of here! برویم از اینجا بیرون!
make oneself scarce <idiom> دور شو ،از اینجا برو
i do not belong here من اهل اینجا نیستم
i wish to stay here میخواهم اینجا بمانم
i had hom there اینجا گیرش اوردم
Do not lean out! به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
We got into the wrong bus . سوار اتوبوس غلطی ( اشتباهی ) شدیم
Is there a bus into town? آیا اتوبوس برای شهر هست؟
Which bus goes to the town centre? کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
Is there a bus to the airport? آیا برای فرودگاه اتوبوس هست؟
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
Do I have to change busses? آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
When is the bus to Pimlico? چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
To pick up a passenger. مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
Is there a car wash? آیا اینجا کارواش هست؟
take away your things اسباب خود را از اینجا ببرید
Is there a car wash? آیا اینجا ماشینشویی هست؟
I feel like a fifth wheel. من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
some one must stay here یک کسی باید اینجا بماند
I am here on business. برای کار اینجا آمدم.
It is extremely hot in here . اینجا بی اندازه گرم است
Left out of one place and driven away from another. <proverb> از آنجا مانده از اینجا رانده .
He usually drops by to see me . غالبا" می آید اینجا بدیدن من
None of that here. Nothing doing here. اینجا از این خبرها نیست
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. ماندن او در اینجا بی فایده است
It is pointless for her to come here . موضوع ندارد اینجا بیاید
I dropped in to say hello. آمدم اینجا یک سلامی بکنم
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
I've been here for five days. پنج روزه که من اینجا هستم.
what is your business here کار شما اینجا چیست
i intend to stay here قصد دارم اینجا بمانم
It has been a very enjoyable stay. در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
He came over here in a mad rush. او [مرد] با کله اینجا آمد.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
He promised me to be here at noon . به من قول داد ظهر اینجا با شد
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
The driver coaxed his bus through the snow. راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
to ride on the bus سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
It seems I am not welcome (wanted) here. مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
Just sign here and leave at that . اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
How dare he come here . غلط می کند قدم اینجا بگذارد
She comes here at least once a week . دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
How long can I park here? چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
Can we camp here? آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
Can we camp here? آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
I am working here non-stop. یک بند دارم اینجا کار می کنم
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
His coming here was quite accidental. آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
hic jacet در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
Do you think it advisable to wait here آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
This is a good residential are ( neighbourhood ) . اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
No one sent me, I am here on my own account. هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
We were afraid lest she should get here too late . ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
This is an ideal spot for picnics . اینجا برای پیک نیک ماه است
Which bus do I take for the opera? برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
To alight from a bus(tarin,car). پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
commit no nuisance ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
She comes here once in a blue moon . سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
They dont recognize your high-school diploma here. دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Which bus do I take to Victoria Station? کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
transportation in kind وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Well, now everyone's here, we can begin. خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
We consider it a great honor to have you here with us tonight. این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
get off <idiom> پایین آمدن یا بیرون آمدن از (اتوبوس ،قطار)
What is going on here? اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
My mind was elsewahere. My thouthts were wandering. حواسم اینجا نبود ( حواسم جای دیگه بود )
I am here for a language course من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
leering نگاه چپ
observantion نگاه
looks نگاه
leer نگاه کج
by sight از نگاه
slants نگاه کج
slanted نگاه کج
looked نگاه
gander : نگاه
look نگاه
leer نگاه چپ
leering نگاه کج
leered نگاه چپ
glimpse نگاه کم
ganders : نگاه
glimpsed نگاه کم
leers نگاه چپ
leered نگاه کج
glimpses نگاه کم
leers نگاه کج
glimpsing نگاه کم
slant نگاه کج
view نگاه
regarded نگاه
i say نگاه کن
regard نگاه
gloatingly با نگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com