Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 46 (4 milliseconds)
English	Persian
adjudication	احقاق حق حکم ورشکستگی
Other Matches
administration of justice	احقاق حق
justicing	احقاق حق
administer justice	احقاق حق کردن
adjudicating	احقاق کردن
adjudicates	احقاق کردن
adjudicated	احقاق کردن
adjudicate	احقاق کردن
origin writ	ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
bankruptcy	ورشکستگی
failure	ورشکستگی
ruins	ورشکستگی
failures	ورشکستگی
ruin	ورشکستگی
ruining	ورشکستگی
bankruptcies	ورشکستگی
insolvency	ورشکستگی
fradulent bankruptcy	ورشکستگی به تقلب
declaration of bankruptcy	اعلان ورشکستگی
order of bankruptcy	حکم ورشکستگی
fraudulent bankruptcy	ورشکستگی به تقلب
fradulent bankruptey	ورشکستگی به تقلب
culpable bankruptcy	ورشکستگی به تقصیر
clupable bankruptcy	ورشکستگی به تقصیر
crashingly	ورشکستگی ناگهانی
failure	شکست ورشکستگی
failures	شکست ورشکستگی
crashing	ورشکستگی ناگهانی
crash	ورشکستگی ناگهانی
crashes	ورشکستگی ناگهانی
crashed	ورشکستگی ناگهانی
bank failure	ورشکستگی بانکی
bank failures	ورشکستگی بانک
bankruptcy trustee	تولیت ورشکستگی
to avert bankruptcy	از ورشکستگی جلوگیری کردن
to avoid bankruptcy	از ورشکستگی جلوگیری کردن
to avert bankruptcy	مانع ورشکستگی شدن
to file for bankruptcy	اعلان ورشکستگی کردن
to avoid bankruptcy	مانع ورشکستگی شدن
insolubleness	عدم قابلیت حل شدن ورشکستگی
recession	کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
recessions	کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
stagnation thesis	تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
bailout	کمک مالی [برای جلوگیری از ورشکستگی] [اقتصاد]
hierarchy of claims	اعلام تصفیه ورشکستگی دستور پرداخت مطالبات غرماء تاجر ورشکسته
keeping house	در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com