English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
stuffed shirt ادم خوش فاهر وتوخالی
stuffed shirts ادم خوش فاهر وتوخالی
Other Matches
high sounding پر زرق وبرق وتوخالی
high-sounding پر زرق وبرق وتوخالی
hollow organ عضو مجوف وتوخالی
surfaces فاهر
sensations فاهر
rind فاهر
rinds فاهر
outsides فاهر
outside فاهر
apparent فاهر
external فاهر
guises فاهر
squalid بد فاهر
superficial فاهر
mien فاهر
appearances فاهر
ostensible فاهر
appearance فاهر
surface فاهر
surfaced فاهر
externals فاهر
guise فاهر
sensation فاهر
semblable فاهر
superficies فاهر
faces فاهر
face فاهر
the outward state فاهر
groomed فاهر
on the surface در فاهر
manifest فاهر
manifested فاهر
manifesting فاهر
guize فاهر
manifests فاهر
exteriority فاهر
externally فاهر
surface رویه فاهر
the out ward eye چشم فاهر
the outward man انسان فاهر
similitude بیرون فاهر
to make ones a فاهر شدن
to out ward seeming برحسب فاهر
trumpery خوش فاهر
simulation فاهر سازی
turned out فاهر لباسیکهفردیبرتندارد
simulations فاهر سازی
hues تصویر فاهر
pro forma از لحاظ فاهر
personal appearance وضع فاهر
outside appearance صورت فاهر
hermaphrodite خنثی فاهر
look فاهر شدن
looked فاهر شدن
looks فاهر شدن
in outward show بصورت فاهر
spring فاهر شدن
springs فاهر شدن
seems فاهر شدن
seemed فاهر شدن
affecter فاهر ساز
surfaced رویه فاهر
outward show صورت فاهر
outward show نمایش فاهر
surfaces رویه فاهر
turn up فاهر شدن
turn-ups فاهر شدن
seem فاهر شدن
outsight فاهر بینی
hermaphrodites خنثی فاهر
hue تصویر فاهر
appearances فاهر نمایش
aspect صورت فاهر
nominally بصورت فاهر
face فاهر منظر
faces فاهر منظر
merged دشمن فاهر شد
exposed فاهر شده
appearance فاهر نمایش
outwardly برحسب فاهر
garb کسوت فاهر
semblance صورت فاهر
habit مشرب فاهر
habits مشرب فاهر
settings وضع فاهر
setting وضع فاهر
gloss جلوه فاهر
formalist فاهر پرست
aspects صورت فاهر
pro forma منباب فاهر فاهری
outward things جهان برونی یا فاهر
of the surface در صورت فاهر از بیرون
pro forma برای صورت فاهر
judge by appearances حکم به فاهر کردن
develops فاهر کردن عکس
develop فاهر کردن عکس
for a sake برای حفظ فاهر
phantasm فاهر فریبنده سایه
prima facie evidence مدرک به فاهر قاطع
out رفتن فاهر شدن
on the surface درصورت فاهر از بیرون
exposures فاهر شدن عکس
to keep up appearances حفظ فاهر کردن
verisimilar دارای فاهر حقیقی
resurface دوباره فاهر شدن
resurfaced دوباره فاهر شدن
resurfaces دوباره فاهر شدن
seeming فاهر نما زیبایی
show up <idiom> فاهر شدن ،رسیدن
phantoms منظر فاهر فریبنده
phantom منظر فاهر فریبنده
the outer man وضع فاهر شخص
exposure فاهر شدن عکس
out- رفتن فاهر شدن
affectedly از روی فاهر سازی
outed رفتن فاهر شدن
paradoxical در فاهر مهمل و درواقع درست
cycles بصورت متناوب فاهر شدن
cycles :بصورت دورانی فاهر شدن
cycled بصورت متناوب فاهر شدن
acronichal فاهر شونده در غروب افولی
cycled :بصورت دورانی فاهر شدن
deponont در فاهر مجهول و در باطن معلوم
cycle بصورت متناوب فاهر شدن
cycle :بصورت دورانی فاهر شدن
hued دارای فاهر ونمای مخصوص
opportunity target هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
turn up <idiom> به طور ناگهانی فاهر شدن
project فاهر کردن نشان دادن
acronical فاهر شونده در غروب افولی
rounding ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
projects فاهر کردن نشان دادن
notation که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
scarious دارای فاهر خشک وپلاسیده
reasonable and probable cause علت معقول و به فاهر درست
notations که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
projected فاهر کردن نشان دادن
aspects روش فاهر سازی چیزی
looks فاهر بنظرامدن مراقب بودن
looked فاهر بنظرامدن مراقب بودن
aspect روش فاهر سازی چیزی
look فاهر بنظرامدن مراقب بودن
specious دارای فاهر زیبا وفریبنده
to evolve a fact چگونگی امری را فاهر کردن
sterling فاهر وباطن یکی واقعی
i did it for show برای نمایش یا فاهر ان کاررا کردم
pop up <idiom> غیر منتظره یا ناگهانی فاهر شدن
successive آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
developers فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer فاهر کننده عکس توسعه دهنده
outwardness کیفیت فاهر دلبستگی بچیزهای خارجی یامادی
proteranthous دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
disposure درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
paged نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
page نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
pages نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
whited ادم بد باطن و خوش فاهر چیز گرانبها
deusexmachina شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود
clothes horses کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
exteriorize بصورت فاهرفهمیدن یا فهاندن صورت فاهر یا وجودخارجی دادن
prints فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
clothes horse کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
exposes در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
textualism اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
printed فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
exposing در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
expose در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposures در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposure در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
print فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
latensification تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
transients وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
generations زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
transient وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
generation زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
times تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
VBScript مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
previewer خصوصیاتی که به کاربر امکان می دهند تا فاهر کاغذ را پیش از چاپ ببیند
drop down menu منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
mysticism مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
debutant نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
time تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
damask سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود
timed تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
cursors علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
cursor علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد
wire frame model نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
thunderhead توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
response و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
responses و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
architecture فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
format مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
formats مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
fourth generation computers زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
styled فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
styling فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
styles فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com