English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
diamond formation ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
Other Matches
diamond formation ارایش لوزی
Joshegan جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
Herati pattern طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
rhombuses لوزی
lozenge لوزی
amygdalate لوزی
rhomb لوزی
rhombus لوزی
rhombic لوزی
diamond لوزی
rhomboid لوزی
lozenges لوزی
rhomboidal لوزی وار
foursquare لوزی چهارگوش
rhombus لوزی شکل
diamond-fret ابزار لوزی
rhombuses لوزی شکل
lozenge شکل لوزی
lozenges شکل لوزی
rhombus لوزی [ریاضی]
equilateral quadrilateral لوزی [ریاضی]
almond shape نگاره لوزی شکل
lozenges قرص لوزی شکل
lozenge قرص لوزی شکل
diamond antenna انتن لوزی شکل
rhombic antenna انتن لوزی شکل
rhomboid متوازی الاضلاع شبیه لوزی
cone mosaic [موزائیک با نقش های زیگزاگ و لوزی]
box شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
boxes شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
jewelled [هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
compartment rug فرش با طرح خشتی یا بندی لوزی که به خانه شطرنجی و کندوی عسل نیز خوانده می شود
parmakli لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
diamond design طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
Ertman gul [نوعی طرح گل در قالی های ترکمن که بصورت لوزی بافته شده و در دو انتها جلوه ای از شاخ قوچ را نشان می دهد.]
lozenge design طرح لوزی شکل [که به حالت های مختلف در طرح ها از آن استفاده می شود.]
Jaldar [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
Soumak medallion ترنج سوفی [ترنج سوماکی] [این نوع ترنج لوزی شکل را به فرش های قفقازی نسبت می دهند.]
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
Kasim Ushag design طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
rhomb design طرح قاب لوزی [این طرح گاه مانند قاب خشتی کل متن را می پوشاند و گاه به تعداد محدود در مرکز فرش حالت یک ترنج را به آن می بخشد.]
Jaff design طرح جاف [جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
Zahir-Shahi design طرح ظهیر شاه [این طرح در افغانستان رایج بوده و احتمال می رود که از سفارشات این شاه افغان باشد. در نقش لوزی ها و هشت گوش ها یک در میان جای خود را عوض می کنند.]
Lori Pambak motif ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Mina-khani design طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
rashwan medallion ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
deploying اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deployment operating base پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
force tabs نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
extensions گسترش
promotions گسترش
deployment گسترش
expanses گسترش
dispersal گسترش
promotion گسترش
extension گسترش
line of deployment خط گسترش
deploy گسترش
expanse گسترش
deploying گسترش
developments گسترش
deploys گسترش
development گسترش
propagation گسترش
develops گسترش
spread گسترش
expansion گسترش
develop گسترش
spreads گسترش
accrues گسترش یافتن
accrue گسترش یافتن
image speard گسترش تصویر
deployed گسترش یافته
job enlargement گسترش شغلی
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
spread گسترش یافتن
generations افرینش گسترش
accruing گسترش یافتن
extensibility گسترش پذیری
deploy گسترش یافتن
expansion path مسیر گسترش
flank development گسترش جناحی
spreads گسترش یافتن
development plan طرح گسترش
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deployment diagram طرح گسترش
deployment diagram دیاگرام گسترش
credit expansion گسترش اعتبار
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deploys گسترش یافتن
circumfuse گسترش یافتن
bank expansion گسترش بانکی
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deploying گسترش یافتن
eco development بوم گسترش
expansible گسترش پذیر
generation افرینش گسترش
expansion گسترش انبساط
to grow [into] گسترش دادن [به]
to develop [into] گسترش دادن [به]
deployment تفرقه گسترش
wide angle عدسی گسترش
wide-angle عدسی گسترش
develops گسترش وضعیت
develops گسترش دادن
develop گسترش وضعیت
develop گسترش دادن
to unfold گسترش دادن
expansion گسترش توسعه
widening of market گسترش بازار
path of expansion مسیر گسترش
prompt deployment گسترش فوری
prompt deployment گسترش مناسب
sign extension گسترش علامت
outspread گسترش یافتن
abroad گسترش یافته
vertical expansion گسترش عمودی
widening of capital گسترش سرمایه
disposition ارایشات گسترش
to spread [across] [over] گسترش یافتن [سرتاسر]
redeployment گسترش مجدد دادن
redeployment تجدید گسترش کردن
automatic volume expansion گسترش خودکار صدا
bank development گسترش شبکه بانکی
elater خاصیت انبساط و گسترش
generating گسترش یافتن افریدن
spaces گسترش دادن متن
dispersion تفرقه گسترش یکان
relocation تجدید گسترش دادن
space گسترش دادن متن
generated گسترش یافتن افریدن
generate گسترش یافتن افریدن
generates گسترش یافتن افریدن
growth company شرکت در حال گسترش
expanding industry صنعت در حال گسترش
flare angle زاویه گسترش یا گشادگی
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
extensible آنچه قابل گسترش است
spreads بسط وتوسعه یافتن گسترش
open ranks گسترش باز درسواره نظام
expandable آنچه قابل گسترش باشد
battery groung pattern طرح گسترش توپهای اتشبار
spread بسط وتوسعه یافتن گسترش
To extend the scope of ones activities . میدان عملیات خودرا گسترش دادن
deployed مستقر گسترش یافته در روی زمین
breeding grounds محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding ground محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
scissoring ارایش
mustered ارایش صف
muster ارایش صف
syndiotactic هم ارایش
compositions ارایش
composition ارایش
toiletry ارایش
adorning ارایش
flower piece ارایش گل
parergon ارایش
garnishment ارایش
habiliment ارایش
head piece ارایش
head tire ارایش مو
attack pattern ارایش تک
atactic بی ارایش
inflorescence ارایش
arramgement ارایش
inornate بی ارایش
musters ارایش صف
mustering ارایش صف
isotatic تک ارایش
arrangment ارایش
make up ارایش
mountings ارایش
ornamentation ارایش
fleuron ارایش گل
headdress ارایش سر
toilet ارایش
toilets ارایش
toilette ارایش
coiffure ارایش مو
coiffures ارایش مو
formation ارایش
attire ارایش
decor ارایش
hairdressing ارایش مو
embellishments ارایش
embellishment ارایش
headdresses ارایش سر
mounting ارایش
head-dresses ارایش سر
grooming ارایش
finery ارایش
layout ارایش
arrangements ارایش
dressing ارایش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com