English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
English Persian
he wrote himself out ازبس نوشت دیگرچیزی نداشت که بنویسد
Other Matches
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
He can neither read nor write. نه می تواند بخواند نه بنویسد
write وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
writes وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
his painting lacked repose نداشت
hadn't نداشت
i knew no bounds حد نداشت
recommendatory note پی نوشت
foot note پی نوشت
writes وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
write وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
he had no business to حقی نداشت که
he was not inclined to go سر رفتن نداشت
My ass never had a tail from the time it was a foa. <proverb> خر ما از کرگى دم نداشت .
attested copy رو نوشت مصدق
over write جای نوشت
papeteries نوشت افزار
overwrite جای نوشت
stationery نوشت افزار
he had not a kick in him نیروی لگدزدن نداشت
it was nothing short of پای کمی از.......نداشت
ballpoint pen خودکار [نوشت افزار]
papetrie جعبه نوشت افزار
ball pen خودکار [نوشت افزار]
biro [British] خودکار [نوشت افزار]
ballpoint خودکار [نوشت افزار]
ballpen خودکار [نوشت افزار]
stationer نوشت افزار فروش
holocausts وصیتنامه خود نوشت
holocaust وصیتنامه خود نوشت
stationers نوشت افزار فروش
homographs واژههای همسان نوشت
His remark was not relevant ( pertinet ) . حرفش مناسبتی بامطلب نداشت
There was absolutely no point in her going . رفتن او اصلا" موردی نداشت
Hi did not fear to die. از مرگ ترس وواهمه ای نداشت
This remark was uncalled for . این حرف مورد نداشت
ballpoint pen روان نویس [نوشت افزار]
ball pen روان نویس [نوشت افزار]
ballpoint روان نویس [نوشت افزار]
ballpen روان نویس [نوشت افزار]
Except for that one typo, there were no mistakes. به جز یک اشتباه تایپی هیچ غلطی نداشت.
i had many books he had none من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
he had no evidence to go upon مدرکی نداشت که بدان متکی شود
i wrote as neatly as he did من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
It was inappropriate to make such a remark . مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
reads گیرندهای که میتواند داده از سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فالاپی دیسک بخواند یا بنویسد
read گیرندهای که میتواند داده از سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فالاپی دیسک بخواند یا بنویسد
. Why,what was the harm? چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
clappers بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clapper بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
On the recent developments he had nothing to say. در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
prostyle ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
He was barred from the casino. او [مرد] اجازه نداشت داخل این کازینو [قمارخانه] بشود.
turing machine مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
CD WO دیسک ROM-CD و فن آوری درایو که به کاربر اجازه میدهد فقط یک بار روی دیسک بنویسد
The poison took effect after one hour. زهر پس از یکساعت اثر کرد اما حرفم در او اثر نداشت.
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com