Dictiornary-Farsi | از جادر رفتگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 67 (6 milliseconds)

English	Persian
ire	از جادر رفتگی


Other Matches

to fly in to passion	از جادر رفتن
undermining by water	اب رفتگی کف
shrinkage	اب رفتگی
dent	تو رفتگی
dented	تو رفتگی
dents	تو رفتگی
paddywhack	از جا در رفتگی
intromission	تو رفتگی
denting	تو رفتگی
indents	تو رفتگی
depression	تو رفتگی
erosion	رفتگی
indent	تو رفتگی
indenting	تو رفتگی
depressions	تو رفتگی
luxation	در رفتگی استخوان
franticness	ازجادر رفتگی
chafe	پوست رفتگی
fluxion	خون رفتگی
chafing	پوست رفتگی
jut	پیش رفتگی
juts	پیش رفتگی
jutted	پیش رفتگی
excoriation	پوست رفتگی
discoloration	رنگ رفتگی
loss	هدر رفتگی
lie-by	تو رفتگی دیوار
ingoing	[تو رفتگی در و پنجره]
ingo	[تو رفتگی در و پنجره]
protrusion	پیش رفتگی
protrusions	پیش رفتگی
dint	تو رفتگی گودی
dint	تور رفتگی
chafes	پوست رفتگی
niche	تو رفتگی در دیوار
niches	تو رفتگی در دیوار
submersion	فرو رفتگی در زیر اب
sinkage	درجه فرو رفتگی
luxation	در رفتگی مفصل استخوان
to push out	پیش رفتگی داشتن
atrophied	تحلیل رفتگی اتروفی
atrophies	تحلیل رفتگی اتروفی
atrophy	تحلیل رفتگی اتروفی
atrophying	تحلیل رفتگی اتروفی
pockets	پیش رفتگی خط جبهه
depression	فرو رفتگی موضعی
depressions	فرو رفتگی موضعی
corrosion	رفتگی زنگ زدگی
pocket	پیش رفتگی خط جبهه
sagged	فرو رفتگی شکم دادگی
gall	زخم پوست رفتگی ساییدگی
sag	فرو رفتگی شکم دادگی
sags	فرو رفتگی شکم دادگی
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
jog	جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogged	جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogging	جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogs	جلو امدگی یاعقب رفتگی
galls	زخم پوست رفتگی ساییدگی
strains	در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
pins and needles	احساس مورمور در اثر خواب رفتگی
strain	در رفتگی یاضرب عضو یا استخوان اسیب
altar-niche	[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
I had pins and needles in my legs.	ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
to have pins and needles	مور مور کردن [در اثر خواب رفتگی]
ground section	بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]

ire