English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
horse اسبی وابسته به اسب
Other Matches
equine اسبی
horsey اسبی
kelpie جن اسبی
kelpy جن اسبی
horsecar واگن اسبی
horse car واگن اسبی
prancer اسبی که روی دو پا بلندمیشود
ponytails ارایش دم اسبی گیسو
dragons گردان سوار اسبی
dragon گردان سوار اسبی
horsehead nebula ابری کله اسبی
horseshoe magnet اهنربای نعل اسبی
horseshoe shaped section مقطع نعل اسبی
ponytail ارایش دم اسبی گیسو
to ride on a horse اسبی را سوار شدن
to ride on a horse روی اسبی سوارشدن
maiden اسبی که هنوز برنده نشده
maidens اسبی که هنوز برنده نشده
to put money on a horse روی اسبی گرو بستن
highweight اسبی که زیادترین وزن راگرفته
stealer اسبی که بطور غیرمنتظره پیروز شده
daisy cutter اسبی که پایش راکم از زمین بلندمیکند
tramway واگن راه اهن برقی یا اسبی
to chant a horse بازبان بازی یاتعریف اسبی رافروختن
to p a vehicle or horse جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
limulus خرچنگ نعل اسبی وبزرگ سواحل امریکا
also eligible اسبی که درصورت حذف یک اسب دیگر میتواند جای انرابگیرد
sleepers میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
albanega [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
sleeper میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cavalry سوار نظامی سوار اسبی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
butterfly saddle rug قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
hobbledehoy کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
congenerous وابسته
attache وابسته
dependent وابسته
belonging وابسته ها
comprador وابسته
attendant وابسته
attendants وابسته
commissarial وابسته به
tuitionary وابسته به
of kin وابسته
syncop وابسته به غش
pertaining وابسته
attributable وابسته به
elysian وابسته به
riverrine وابسته به
monitorial وابسته به
pyrexic وابسته به تب
pyrexial وابسته به تب
dependant وابسته
dependants وابسته
diphtheric وابسته به
pyretic وابسته به تب
attached وابسته
germane وابسته
elfin وابسته به جن
sexual organs وابسته به
cephalic وابسته به سر
related وابسته
pertinent وابسته
aquatic وابسته به اب
federate وابسته
federated وابسته
federates وابسته
federating وابسته
appurtenant وابسته
affiliate وابسته
affiliated وابسته
pertianing وابسته
interdependent وابسته
plantar وابسته به کف پا
affiliating وابسته
carpal وابسته به مچ
adjective وابسته
adjectives وابسته
cantabrigian وابسته به
akin وابسته
affiliates وابسته
thereof=of that وابسته به ان
thereof وابسته به ان
subordinate وابسته
israelitish وابسته به
subordinated وابسته
correspondent وابسته
correspondents وابسته
contingents وابسته
contingent وابسته
subordinates وابسته
wedded وابسته
subordinating وابسته
relative وابسته
febile وابسته به تب
relevant وابسته
levitical وابسته به
messianic وابسته به
hanger on وابسته
materialistic وابسته به مادیات
interferential وابسته به دخالت
intercollegiate وابسته بکالج ها
gregorian وابسته به گریگوری
gnomonic وابسته به شاخص
infusorial وابسته به نمرویان
internuptial وابسته به عروسی
landed وابسته بزمین
interoceptive وابسته به احشاء
emotive وابسته به احساسات
gutturo nasal وابسته بگلووبینی
inspectoral وابسته به بازرس ها
gular وابسته به مری
potamic وابسته به رودها
paralytic وابسته به فلج
paralytics وابسته به فلج
generic وابسته به تیره
piscatorial وابسته به ماهیگیری
marine وابسته به دریانوردی
inhibitive وابسته به جلوگیری
connubial وابسته به زناشویی
marines وابسته به دریانوردی
haemic وابسته بخون
inner directed درون وابسته
maritime وابسته بدریانوردی
pancreatic وابسته به لوزالمعده
degenerative وابسته به انحطاط
pocky وابسته به ابله
isthmic وابسته به باریکه
altitudinal وابسته به اوج
pistillary وابسته به مادگی گل
piscatory وابسته به صیدماهی
geomantic وابسته به رمالی
piscatory وابسته به ماهیگیری
piscatorial وابسته به صیدماهی
analphabetic وابسته به بیسوادی
anginal وابسته به گلودرد
jesuitic وابسته به یسوعیون
antichristian وابسته به دجال
kufic وابسته به کوفه
aortal وابسته بشاهرگ
aortic وابسته بشاهرگ
photic وابسته به تولیدنور
lactic وابسته به شیر
isthmian وابسته به باریکه
plumbous وابسته به سرب
interrogatory وابسته به سئوال
aesculapian وابسته به دارگونه طب
glandulous وابسته به غدد
acoustical وابسته به شنوایی
pleural وابسته به شامه شش
glandulose وابسته به غدد
adipic وابسته به چربی
platinic وابسته به پلاتین
aerological وابسته بهواشناسی
affiliated company شرکت وابسته
iranian وابسته به ایران
air attache وابسته هوایی
iraqi وابسته به عراق
irrigational وابسته به ابیاری
photic وابسته به نوروروشنایی
hydrologic وابسته به اب شناسی
humnanist وابسته به بشردوستی
scientific وابسته بعلم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com