Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
ostosis
استخوان سازی
Other Matches
hyprostosis
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
syynostosis
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
zygoma
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
condyle
مهره استخوان- برامدگی استخوان
periosteum
پوشش استخوان ضریع استخوان
ischium
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
occiput
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
fleshier
بی استخوان
fleshy
بی استخوان
tarsus
استخوان مچ پا
fleshiest
بی استخوان
jawbones
استخوان فک
bone
استخوان
boneless
بی استخوان
bones
استخوان
jawbone
استخوان فک
boning
استخوان
osteotome
استخوان بر
ossicle
استخوان چه
boned
استخوان
natchbone
استخوان
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
jawbone
استخوان ارواره
fracturing
شکستگی استخوان
fish bone
استخوان ماهی
osteomalacia
نرمی استخوان
osteomalacia
ملاست استخوان
foot bone
خرده استخوان پا
pith
مخ استخوان اهمیت
fracture
شکستگی استخوان
fractured
شکستگی استخوان
rickets
نرمی استخوان استخوان نرمی
fractures
شکستگی استخوان
kneecap
استخوان کشگک
structuring
استخوان بندی
kneecaps
استخوان کشگک
To set a bone.
استخوان جا انداختن
osteoma
ورم استخوان
zygomatic
استخوان گونه
bonemeal
گرد استخوان
bonemeal
استخوان کوبیده
bonemeal
آرد استخوان
ethmoid
استخوان غربالی
structures
استخوان بندی
structure
استخوان بندی
parietal
استخوان اهیانه
skeletons
استخوان بندی
femurs
استخوان ران
cartilage
نرمه استخوان
aitch bone
استخوان کفل
jawbones
استخوان ارواره
exostosis
برامدگی استخوان
ethmoid
استخوان پرویزنی
palating
استخوان کام
skull and crossbones
جمجمه و دو استخوان
femora
استخوان ران
skeleton
استخوان بندی
femur
استخوان ران
epiphysis
شاخ استخوان
scroll bone
استخوان فرفرهای
the humeral bone
استخوان بازو
humeeerus
استخوان عضد
humeeerus
استخوان بازو
frameworks
استخوان بندی
framework
استخوان بندی
spillikin
ریزه استخوان
huckle bone
استخوان لگن
huckle bone
استخوان چاربند
shoulder blade
استخوان شانه
shoulder blades
استخوان شانه
cheekbone
استخوان گونه
cheekbones
استخوان گونه
stapes
استخوان رکابی
zygomatic bone
استخوان گونه
stirrup bone ;stirrup bone
استخوان رکابی
the humeral bone
استخوان عضد
skelton
استخوان بندی
ilium
استخوان حرقفی
shacklebone
استخوان مچ دست
shacklebone
استخوان قاپ
scaular
استخوان شانه
humeri
استخوان بازو
humeri
استخوان عضله
humerus
استخوان بازو
humerus
استخوان عضله
humeruses
استخوان بازو
humeruses
استخوان عضله
hyperostosis
برامدگی استخوان
xyster
استخوان تراش
scalping iron
استخوان تراش
hyoid bone
استخوان لامی
patella
استخوان کشکک
patellae
استخوان کشکک
scapula
استخوان کتف
scapulas
استخوان کتف
thighbone
استخوان ران
stirrups
استخوان رکابی
funny bone
استخوان ارنج
funny bones
استخوان ارنج
reckets
استخوان نرمی
dislocation
دررفتگی استخوان
reckets
نرمی استخوان
raspatory
استخوان ساب
raspatory
استخوان تراش
illium
استخوان حرقفی
pubis
استخوان شرمگاه
bone marrow
مغز استخوان
frontal bone
استخوان پیشانی
ungual bone
استخوان ناخنی
marrow
مغز استخوان
thigh bone
استخوان ران
stirrup
استخوان رکابی
sacrum
استخوان خاجی
blade
استخوان پهن
incus
استخوان سندانی
wishbone
استخوان جناق
wishbones
استخوان جناق
boney
استخوان دار
bony
استخوان دار
talus
استخوان قاپ
carcases
استخوان بندی
tarsometatarsus
استخوان مچ پاواستخوان کف پا
carcass
استخوان بندی
temporal bone
استخوان گیجگاه
carcasses
استخوان بندی
marrows
مغز استخوان
ankle bone
استخوان قوزک
osteogenesis
تشکیل استخوان
ckeek bone
استخوان گونه
baleen
استخوان نهنگ
barebone
استخوان خالی
metacarpal
استخوان کف دست
ossific
استخوان ساز
os pubis
استخوان شرمگاه
orthopedics
جراحی استخوان
osteal
شبیه استخوان
osteitis
ورم استخوان
osteogenesis
پیدایش استخوان
navicular bone
استخوان زورقی
carpale
استخوان مچ دست
carcse
استخوان بندی
carcass
استخوان بندی
osteitis
اماس استخوان
kneepan
استخوان کشگک
bone ache
استخوان درد
hammered
استخوان چکشی
hammer
استخوان چکشی
hulking
درشت استخوان
calcaneum
استخوان پاشنه
occipital bone
استخوان قمحدوه
cariosity
پوسیدگی استخوان
hammers
استخوان چکشی
dengue
تب استخوان شکن
cannon bone
استخوان ساق پا
knucklebone
استخوان قوزک
breast bone
استخوان سینه
caries
پوسیدگی استخوان
osteography
شرح استخوان ها
rickety
نرم استخوان
malleus
استخوان چکشی
malleolus
استخوان غوزک
merrythought
استخوان جناغ
reckets
ملاست استخوان
innominate bone
استخوان بی نام
anklebone
استخوان قوزک
malar bone
استخوان گونه
osteologist
استخوان شناس
osteology
استخوان شناسی
luxation
در رفتگی استخوان
anvil
استخوان سندانی
shinbone
استخوان قلم پا
osteoid
استخوان وار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com