English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
propagated error اشتباه منتشر شده
Other Matches
range error اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
issuant منتشر کننده منتشر شونده
glitch یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
broadcast منتشر
broadcasts منتشر
circulate منتشر شدن
give forth منتشر کردن
inedited منتشر نشده
diffuse منتشر شده
distributed capacity فرفیت منتشر
unissued <adj.> منتشر نشده
circulated منتشر شدن
broadcasts منتشر کردن
broadcast منتشر کردن
get abroad منتشر شدن
circulates منتشر شدن
diffuses منتشر شده
diffuses منتشر کردن
diffusing منتشر شده
diffusing منتشر کردن
irradiating منتشر کردن
irradiates منتشر کردن
irradiate منتشر کردن
diffusor منتشر کننده
diffuser منتشر کننده
spreader منتشر کننده
spreads منتشر کردن
incident light نور منتشر
spread منتشر کردن
diffused منتشر شده
put forth منتشر کردن
irradiated منتشر کردن
to make a noise منتشر شدن
diffused منتشر کردن
diffuse منتشر کردن
widespreading شایع همه جا منتشر
republish دوباره منتشر کردن
circumfuse باطراف منتشر کردن
pantropical منتشر درنواحی گرمسیری
unissued shares سهام منتشر نشده
reported statistics امارهای منتشر شده
pantropic منتشر درنواحی گرمسیری
releases منتشر ساختن رهایی
spreads منتشر شدن انتشار
diffusively بطور منتشر و یا مفصل
spread منتشر کردن یا شدن
spread منتشر شدن انتشار
released منتشر ساختن رهایی
widespread شایع همه جا منتشر
release منتشر ساختن رهایی
spreads منتشر کردن یا شدن
posthumous منتشر شده پس از مرگ نویسنده
blowy بسهولت باطراف منتشر شونده
the volume that preceded جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
emitter منتشر کننده پس دهنده امواج
epizootic منتشر شونده درمیان جانوران
diffuse نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
spread [منتشر کردن مایع روی سطح]
diffusing نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuses نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffused نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
get about ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
datum error اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
This dictionary is published(printed) in three volumes. این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
periodicals مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
light دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
ecl طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
precedent نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedents نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
hematogenous از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
bugging تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bug تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugs تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
propagate منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagated منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagates منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagating منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
clanger اشتباه
barratry اشتباه
wronging اشتباه
snafu اشتباه
discrepancy اشتباه
wrong اشتباه
jeofail اشتباه
wrongs اشتباه
mistakes اشتباه
errancy اشتباه
to put one in the wrong اشتباه
mistake اشتباه
incorrectness اشتباه
mix-ups اشتباه
mix-up اشتباه
mix up اشتباه
mistakenness اشتباه
lap sus اشتباه
faulted اشتباه
faults اشتباه
fallacies اشتباه
fallacy اشتباه
mistaking اشتباه
inerrant بی اشتباه
fault اشتباه
goof اشتباه
goofed اشتباه
goofing اشتباه
goofs اشتباه
errors اشتباه
false <adj.> اشتباه
in error <adj.> اشتباه
flounder اشتباه
fumbles اشتباه
fumbled اشتباه
tripped اشتباه
fumble اشتباه
overseen در اشتباه
trips اشتباه
trip اشتباه
floundered اشتباه
floundering اشتباه
flounders اشتباه
error اشتباه
faux pas اشتباه
Yellow Book مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
publish طبع ونشر کردن منتشر کردن
published طبع ونشر کردن منتشر کردن
publishes طبع ونشر کردن منتشر کردن
spuriously <adv.> بطور اشتباه
by mistake <adv.> بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> بصورت اشتباه
dispersion error اشتباه پراکندگی
to set از اشتباه دراوردن
as a result of a mistake <adv.> بصورت اشتباه
by accident <adv.> بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> بطور اشتباه
to put wise از اشتباه دراوردن
to make an error اشتباه کردن
make a mistake <idiom> اشتباه کردن
by mistake <adv.> بطور اشتباه
to make a mistake اشتباه کردن
by a mistake <adv.> بطور اشتباه
trip up <idiom> اشتباه کردن
as a result of a mistake <adv.> بطور اشتباه
by accident <adv.> بطور اشتباه
inadvertently <adv.> بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> بصورت اشتباه
spuriously <adv.> بصورت اشتباه
deflection error اشتباه سمت
deflection error اشتباه انحراف
you are mistaken در اشتباه هستید
deflection error اشتباه سمتی
dead shot تیر اشتباه
computational اشتباه در محاسبه
mistaken party اشتباه کننده
delivery error اشتباه در تیراندازی
off the beam <idiom> اشتباه ،خطا
slip of the tongue <idiom> اشتباه لپی
I made a mistake . I was wrong. من اشتباه کردم
inadvertently <adv.> بطور اشتباه
misstep اشتباه درقضاوت
mistake of law اشتباه حکمی
mistakenness در اشتباه بودن
miswrite اشتباه نوشتن
unmistakable خالی از اشتباه
parachronism اشتباه تاریخی
peccant اشتباه کار
probable error اشتباه احتمالی
mistake of fact اشتباه موضوعی
misplay بازی اشتباه
misguidely از روی اشتباه
miscue اشتباه کردن
mistakable قابل اشتباه
metachronism اشتباه تاریخی
malentendu اشتباه فهمیدن
lapsus memoriac اشتباه یا لغزش
lapsus linguac اشتباه لپی
professional misconduct اشتباه حرفهای
typo اشتباه تایپی
wrongly <adv.> بطور اشتباه
to read wrong اشتباه [ی] خواندن
mils trip اشتباه میلیمی
falsely <adv.> بصورت اشتباه
faultily <adv.> بصورت اشتباه
flub اشتباه احمقانه
incorrectly <adv.> بصورت اشتباه
phonily <adv.> بصورت اشتباه
phonily <adv.> بطور اشتباه
incorrectly <adv.> بطور اشتباه
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com