English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
English Persian
stomachic اشتها اور شربت اشتهااور
Other Matches
orectic اشتهااور
appetizing اشتهااور
lickerish اشپزماهر اشتهااور
antipasto غذای اشتهااور
appetite [for] اشتها [به]
anorexic کم اشتها
relish اشتها
relished اشتها
relishes اشتها
relishing اشتها
orexis اشتها
anorexic بی اشتها
jaded بی اشتها
jadish بی اشتها
appetite اشتها
appetites اشتها
starters اشتها آورها
heartily از روی اشتها
appetize به اشتها اوردن
appetitive اشتها اور
anorexic داروی اشتها کم کن
appetites اشتها ارزو
appetite اشتها ارزو
appetizer غذا یا اشامیدنی اشتهااور قبل از غذا
appetizers غذا یا اشامیدنی اشتهااور قبل از غذا
appetisers غذا یا اشامیدنی اشتهااور قبل از غذا
stomached اشتها تحمل کردن
stomach اشتها تحمل کردن
stomaching اشتها تحمل کردن
to sharpen one's appetite اشتها صاف کردن
stomachs اشتها تحمل کردن
to not feel hungry [to not like having anything] اصلا اشتها نداشتن
to have an appetite for something اشتها به چیزی داشتن
to whet appetite اشتها صاف کردن
What do you feel like having today? امروز تو به چه اشتها داری؟
to give somebody an appetite کسی را به اشتها آوردن
sorbet شربت
sorbets شربت
sirup شربت
soft drinks شربت
soft drink شربت
syrup شربت
syrups شربت
nectar شربت
starters پیش غذاها. اشتها آورها
suppressant داروی جلوگیر [مثال اشتها]
Onions stimulate the appetite. پیاز اشتها راتحریک می کند
grenadine شربت انار
ipecacuanha wine شربت اپیکا
wine of ipecac شربت اپیکا
julep شربت طبی
limeade شربت ابلیمو
diacodion شربت خشخاش
cider شربت سیب
lemonade شربت ابلیمو
scullery شربت خان ه
sculleries شربت خان ه
juices عصاره شربت
juice عصاره شربت
orangeade شربت نارنج
beverages نوشابه شربت
beverage نوشابه شربت
mint juleps شربت جلاب
black liqour شربت سیاه
linctuses شربت طبی
linctus شربت طبی
mint julep شربت جلاب
He hasn't had much of an appetite lately. به تازگی او [مرد] هیچ اشتها ندارد.
ghrelin [hunger hormone] گرلین [هورمون اشتها آور] [بیوشیمی]
potions شربت عشق دادن به
love philtre شربت عشق انگیز
love potions شربت سحر امیز
love potion شربت سحر امیز
frutex شراب شربت الکلی
dose خوراک دوا یا شربت
dosed خوراک دوا یا شربت
doses خوراک دوا یا شربت
mint julep شربت محرک یامقوی
philtre or ter شربت عشق انگیز
philtre or ter مهردارو شربت سحرامیز
lemon squash شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
potion شربت عشق دادن به
dosing خوراک دوا یا شربت
mint juleps شربت محرک یامقوی
float بستنی مخلوط با شربت وغیره
floats بستنی مخلوط با شربت وغیره
floated بستنی مخلوط با شربت وغیره
love philtre مهر دارو شربت سحر امیز
pantries شربت خانه مخصوص لوازم سفره
potion دارو یا زهر ابکی شربت عشق
potions دارو یا زهر ابکی شربت عشق
orgeat شربت بهار نارنج با شیره بادام
love potions مهر دارو شربت عشق امیز
love potion مهر دارو شربت عشق امیز
pantry شربت خانه مخصوص لوازم سفره
glace دسر سردو یخ بسته شربت سرد
aperitif نوشابهء الکلی که بعنوان محرک اشتها قبل از غذامی نوشند
rosolio یکجور شربت الکلی یانوشابه نیرو بخش
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home. <proverb> بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم. [ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
squash شربت نارنج افشره نارنج
squashed شربت نارنج افشره نارنج
perry درخت گلابی شربت گلابی
squashes شربت نارنج افشره نارنج
squashing شربت نارنج افشره نارنج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com