Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
dinette
اطاق کوچک ناهار خوری
Other Matches
dining rooms
اطاق ناهار خوری
salle a manger
اطاق ناهار خوری
dining room
اطاق ناهار خوری
broadside messing
ناهار خوری گروهی
cafeteria messing
ناهار خوری همگانی
refectories
سالن ناهار خوری
refectory
سالن ناهار خوری
meal break
افراشتن پرچم ناهار زنگ ناهار
cabin
اطاق کوچک
cabins
اطاق کوچک
cabinet
اطاق کوچک
cabinets
اطاق کوچک
camarilla
اطاق کوچک
boudoirs
اطاق کوچک مخصوص زن
boudoir
اطاق کوچک مخصوص زن
attics
اطاق کوچک زیر شیروانی وابسته به شهر اتن
attic
اطاق کوچک زیر شیروانی وابسته به شهر اتن
scullery
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
sculleries
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
gullibility
گول خوری فریب خوری
compartment marking
سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
luncheon
ناهار
lunching
ناهار
nummet
ناهار
lunch
ناهار
fiffin
ناهار
luncheons
ناهار
lunched
ناهار
lunches
ناهار
dinner
ناهار
dinners
ناهار
meats
غذا ناهار
i asked him to dinner
او را به ناهار خواندم
anteprandial
پیش از ناهار
dining
ناهار خوردن
dines
ناهار خوردن
meal break
استراحت ناهار
dine
ناهار خوردن
tiffin
ناهار مختصر
dined
ناهار خوردن
meat
غذا ناهار
to orders dinner
دستور ناهار دادن
nooning
هنگام فهر ناهار
I invited her to lunch . I stood her a lunch .
ناهار مهمانش کردم
john having come we dined
جان که امد ما ناهار خوردیم
dinner set
لوازم و فرف شام یا ناهار
you must w the signal
ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
my neighbour at dinner
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
to dine off bread and cheese
ناهار خود را با نان و پنیربرگذار کردن
pennants
پرچم اعلام وقت ناهار روی کشتی
pennant
پرچم اعلام وقت ناهار روی کشتی
gastronomy
پر خوری
geophagism
گل خوری
voraciousness
پر خوری
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
eleemosynary
صدقه خوری
slop
اشغال خوری
slopping
اشغال خوری
weldability
جوش خوری
geophagy
خاک خوری
weldabikity
جوش خوری
slopped
اشغال خوری
drinking was his ruin
نوشابه خوری
fidgets
لول خوری
ichthyophagy
ماهی خوری
gorged
پر خوری کردن
swirled
چرخ خوری
gorges
پر خوری کردن
swirling
چرخ خوری
swirls
چرخ خوری
porringer
کاسه اش خوری
malleation
چکش خوری
flunkeyism
جیفه خوری
gut
احشاء پر خوری
guts
احشاء پر خوری
gutting
احشاء پر خوری
gorging
پر خوری کردن
lap n
بازبان خوری
gorge
پر خوری کردن
fidget
لول خوری
fruitarianism
میوه خوری
fidgeted
لول خوری
geophagism
خاک خوری
fidgeting
لول خوری
milk jug
شیر خوری
soakage
خیس خوری
swirl
چرخ خوری
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
tureens
فرف سوپ خوری
tepoy
میز چای خوری
omophagia
گوشت خام خوری
tureen
فرف سوپ خوری
teapoy
میز چای خوری
glad-rags
لباس پلو خوری
weatherability
قابلیت هوا خوری
demitasse
فنجان قهوه خوری
sauce-boat
فرف چاشنی خوری
wineglasful
گیلاس شراب خوری
nephalism
پرهیز از نوشابه خوری
malty
خو گرفته به ابجو خوری
sinecure
مفت خوری وولگردی
lucubration
دود چراغ خوری
sinecures
مفت خوری وولگردی
airing
هوا خوری بادبان
tureens
قدح سوپ خوری
teaspoon
قاشق چای خوری
tea spoon
قاشق چای خوری
tea services
سرویس چای خوری
tea service
سرویس چای خوری
tea sets
سرویس چای خوری
tea set
سرویس چای خوری
serviceability
بکار خوری بدردخوری
sauce boat
فزف سوس خوری
tea cup
فنجان چای خوری
table spoon
قاشق سوپ خوری
tureen
قدح سوپ خوری
geophagy
گل خوری زمین خواری
sauce-boats
فرف چاشنی خوری
sauce-boats
فزف سوس خوری
sauce-boat
فزف سوس خوری
sauce boat
فرف چاشنی خوری
teaspoons
قاشق چای خوری
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
soaks
عمل خیساندن خیس خوری
soak
عمل خیساندن خیس خوری
tablespoonful
بقدر یک قاشق سوپ خوری
it a day
روزی یک فنجان چای خوری
teabowl
فنجان چای خوری بی دسته
to be the anvil or the hammer
یا تو سر می زنی یا تو سر می خوری
[در زندگی]
.
[از گوته]
teaspoonful
بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonfuls
بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonsful
بقدر یک قاشق چای خوری
tablespoonsful
بقدر یک قاشق سوپ خوری
gormand
خوش سلیقگی در خوراک پر خوری
tablespoonfuls
بقدر یک قاشق سوپ خوری
sycophancy
مفت خوری کاسه لیسی
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
mess hall
سالن غذا خوری سرباز خانه
crapulent
وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
mazer
جام مشروب خوری چوبی بزرگ
scollop
فرف صدف خوری یاصدف پزی
stein
لیوان دسته دار ابجو خوری
high chairs
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
he swore off drinking
سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
high chair
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
soakage
مقدار مایع جذب شده بوسیله خیس خوری
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
to idulge oneself in drinking
بنوشابه خوری افتادن خودرا بباده نوشی سپردن تسلیم خوی میگساری شدن
chums
هم اطاق
house room
اطاق
floors
کف اطاق
roommates
هم اطاق
chamber
اطاق
chambers
اطاق
floored
کف اطاق
floor
کف اطاق
offices
اطاق
floor
کف اطاق
roommate
هم اطاق
office
اطاق
chum
هم اطاق
ground
[British]
[floor]
کف اطاق
room
اطاق
rooms
اطاق
bed room
اطاق خواب
guest room
اطاق مهمان
dining rooms
اطاق نهارخوری
enfilade
یک رشتهء اطاق
guest chamber
اطاق مهمان
guest-room
اطاق مهمان
flighty deck
اطاق پرواز
clearing house
اطاق پایاپای
snuggery
اطاق خلوت
parquet
اجرچوبی کف اطاق
fumatorium
اطاق بخار
fumatorium
اطاق دودی
guardroom
اطاق کشیک
courtrooms
اطاق دادگاه
courtroom
اطاق دادگاه
clearing houses
اطاق پایاپای
guest-rooms
اطاق مهمان
heating chamber
اطاق گرمکن
garret
اطاق زیرشیروانی
attics
اطاق زیرسقف
sleeping room
اطاق خواب
bedrooms
اطاق خواب
bedroom
اطاق خواب
attic
اطاق زیرسقف
body
اطاق اتوبوس
office
اطاق دفتر
bodies
اطاق اتوبوس
offices
اطاق دفتر
operating stand
اطاق هدایت
palor
اطاق نشیمن
palor
اطاق پذیرایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com