English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English Persian
sculleries اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
scullery اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
Other Matches
kitchenware فروف اشپزخانه
kitchen utensils فروف واسباب اشپزخانه
sculleries جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
scullery جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
kitchen cabinet اشکاف یا گنجه مخصوص فروف اشپزخانه
kitchenettes اشپزخانه کوچک
kitchenette اشپزخانه کوچک
loft اطاق نزدیک سقف
lofts اطاق نزدیک سقف
find touch بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
central pastry kitchen اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
cabins اطاق کوچک
cabin اطاق کوچک
cabinets اطاق کوچک
camarilla اطاق کوچک
cabinet اطاق کوچک
boudoir اطاق کوچک مخصوص زن
boudoirs اطاق کوچک مخصوص زن
adhesive for porcelain چسب برای فروف چینی
dinette اطاق کوچک ناهار خوری
attics اطاق کوچک زیر شیروانی وابسته به شهر اتن
attic اطاق کوچک زیر شیروانی وابسته به شهر اتن
steel wool براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
gather shot ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
galilee نماز خانه کوچک نزدیک کلیسا شهرستان جلیل در فلسطین
Caen [سنگ نرم با دانه های کوچک در منطقه ی کان نزدیک نرمندی]
palor اطاق برای گفتگو خصوصی
cutlery کارد وچنگال
lethal chamber اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
cutlery کارد وچنگال فروشی
jardiniere جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
willowware بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
harpy جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
harpies جانوری که تن ورخسار زن وبال وچنگال مرغ را داشته
approach ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
approaches ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approached ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
blockhouse ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
to catch at something برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
footwarmer فرف اب گرم که در اطاق راه اهن برای گرم کردن پامیگذارند
circularization تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
compartment marking سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
blue flag پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
light-well [حیاط کوچک برای عبور نور]
This position is much too small for me . این سمت برای من خیلی کوچک است
locket قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
plot توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plots توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
trail bike موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
fowling piece تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
itemizer کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
insides ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closes نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
kitchens اشپزخانه
cook hole اشپزخانه
cookery اشپزخانه
kitchen اشپزخانه
galley اشپزخانه
lararium [اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
tweaks تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
case sensitive search جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
tweaking تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaked تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
tweak تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
hogwash گنداب اشپزخانه
galley اشپزخانه قایق
field kitchen اشپزخانه صحرایی
roll kitchen اشپزخانه متحرک
caboose اشپزخانه کشتی
cook of mess نوبتچی اشپزخانه
galley اشپزخانه کشتی
utensil لوازم اشپزخانه
cook house اشپزخانه اردو
cook house اشپزخانه کشتی
utensils لوازم اشپزخانه
kitchen stuff لوازم اشپزخانه
k ration بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
blip علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
modular با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر
microcontroller ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
Dizlyk [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
blips علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
crunching متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
ratioing کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
underflow نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
keepers ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
capacitor وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
keeper ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
dressers میز یاقفسه اشپزخانه
diet kitchen اشپزخانه بیماران فقیر
dresser میز یاقفسه اشپزخانه
culinary مربوط به اشپزخانه اشپخانهای
sinks دست شویی اشپزخانه
sink دست شویی اشپزخانه
perforations خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
business کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
notron utilities مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
shake bottle بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
dimples هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
litotes کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
dimple هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
businesses کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
pig's wash گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
pigwash گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند
inshore نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
chuck wagon واگن اشپزخانه و وسایل اشپزی ترن
utensil فروف
utensils فروف
practice plug وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
preventive بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventative بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
flat silver فروف نقره
flatware فروف لب تخت
ironware فروف اهنی
tinware فروف حلبی
ironware فروف سخت
flatware فروف مسطح
silver vessels فروف سیمین
chinaware فروف چینی
silver vessels فروف نقره
crockery فروف گلی
pottery فروف سفالین
tableware فروف سفره
hard ware فروف فلزی
glassware فروف شیشه
glass ware فروف شیشه
communicationg vessels فروف مرتبط
pottery فروف سفالی
china فروف چینی
enamelware فروف لعابی
porcelain فروف چینی
earthenware فروف سفالی
glass vessels فروف شیشهای
silverware فروف نقره
hand-held کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
to hold fast نگاهداشتن
preserving نگاهداشتن
preserves نگاهداشتن
preserve نگاهداشتن
enamelware فروف میناکاری شده
earthenware فروف گلی گل سفالی
dish drier خشک کننده فروف
lusterware فروف سفالین براق
highboy کمدیا اشکاف فروف
cupboard گنجه فروف غذاوغیره
cupboards گنجه فروف غذاوغیره
serviced یکدست فروف اثاثه
ceramicist سازنده فروف سفالین
service یکدست فروف اثاثه
ceramist سازنده فروف سفالین
pewter مفرغ فروف مفرغی
flatware فروف نقرهای سر میز
stemware فروف پایه دار
flag day هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
head-shrinkers کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
isolating درقرنطینه نگاهداشتن
humors راضی نگاهداشتن
humour راضی نگاهداشتن
humouring راضی نگاهداشتن
humours راضی نگاهداشتن
latch محکم نگاهداشتن
to whip in باهم نگاهداشتن
latches محکم نگاهداشتن
isolate درقرنطینه نگاهداشتن
behaving ادب نگاهداشتن
refrigerate خنک نگاهداشتن
refrigerated خنک نگاهداشتن
refrigerates خنک نگاهداشتن
refrigerating خنک نگاهداشتن
isolates درقرنطینه نگاهداشتن
righting قائم نگاهداشتن
impark در اغل نگاهداشتن
humoured راضی نگاهداشتن
righted قائم نگاهداشتن
right قائم نگاهداشتن
behave ادب نگاهداشتن
behaved ادب نگاهداشتن
behaves ادب نگاهداشتن
containment محدود نگاهداشتن
clamp باگیره نگاهداشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com