Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
sciolism
اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
Other Matches
sciolist
دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
quackery
شارلاتان بازی حلیه گری
sciolistic
دارای اطلاعات سطحی
surficial swellings
بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
charlatans
شارلاتان
sciolistic
شارلاتان
charlatan
شارلاتان
quacksalver
شارلاتان
mountebanks
شارلاتان
medicaster
شارلاتان
mountebank
شارلاتان
crocuses
طبیب شارلاتان
crocus
طبیب شارلاتان
quacked
شارلاتان زبان باز
quacks
شارلاتان زبان باز
quacking
شارلاتان زبان باز
quack
شارلاتان زبان باز
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
Viewdata
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
topsoil
خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
defense system aquisition
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
helped
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
shallows
کم اب سطحی
surface
سطحی
acrotic
سطحی
shallowest
کم اب سطحی
shallower
کم اب سطحی
shallow
کم اب سطحی
shallow foundation
پی سطحی
skin deep
سطحی
low level
سطحی
superficiality
سطحی
surfaces
سطحی
surface water
اب سطحی
decahedral
ده سطحی
sketchiest
سطحی
sketchily
سطحی
superficial
سطحی
sketchy
سطحی
sketchier
سطحی
surfaced
سطحی
planar
سطحی
skin-deep
<idiom>
سطحی
skin effect
اثر سطحی
singeing
سوختگی سطحی
singed
سوختگی سطحی
singe
سوختگی سطحی
sheet washing
فرسایش سطحی
surfaced
سطحی جلادادن
surface
سطحی جلادادن
surface reverbration
برگشتهای سطحی
sorption
جذب سطحی
statical moment
لنگر سطحی
surface inflow
اب سطحی ورودی
surface irrigation
ابیاری سطحی
surface leakage
نشت سطحی
singes
سوختگی سطحی
surface moisture
رطوبت سطحی
surface ornament
تزیینات سطحی
surface outflow
اب سطحی خروجی
surface soil
خاک سطحی
surface targets
هدفهای سطحی
surface tension
کشش سطحی
surface evaporation
تبخیر سطحی
surface erosion
فرسایش سطحی
surface dressing
پوشش سطحی
suface wind
باد سطحی
surface burning
احتراق سطحی
surface burst
ترکش سطحی
surface charge
بار سطحی
surface contact rectifier
یکسوکننده سطحی
surface corrosion
خوردگی سطحی
surface creep
خزیدن سطحی
surface detection
اکتشاف سطحی
surface detection
راداراکتشافی سطحی
surface drains
زهکشهای سطحی
surfaces
سطحی جلادادن
bounding mine
مین سطحی
flesh wound
زخم سطحی
adsorption
کشش سطحی
formal logic
قضاوت سطحی
free moisture
رطوبت سطحی
ground swell
موج سطحی
adsorption
جذب سطحی
adsorbent
جاذب سطحی
extensive cultivation
زراعت سطحی
extensive agriculture
کشاورزی سطحی
blanket grouting
تزریق سطحی
dodecahedral
دوازده سطحی
dodecahedron
دوازده سطحی
evaporation
تبخیر سطحی
epilimnion
اب لایه سطحی
heptahedral
هفت سطحی
hexahedral
مکعب شش سطحی
superficially
بطور سطحی
multi level
چند سطحی
multilevel
چند سطحی
n level logic
منطق N سطحی
interfacial tension
کشش سطحی
one level memory
حافظه یک سطحی
pentahedral
پنج سطحی
smattering
دانش سطحی
low level winds
بادهای سطحی
floating mine
مین سطحی
surface tensity
کشش سطحی
hexahedron
جسم شش سطحی
horizontal curve
پیچ سطحی
impact burst
ترکش سطحی
area load
بار سطحی
adhesion
جاذبه سطحی
piers
پایه و سطحی
pier
پایه و سطحی
interfacial force
کشش سطحی
polyhedral
چند سطحی
top soil
خاک سطحی
topdress
سطحی ریختن
surface width
عرض سطحی
surface treatment
عملیات سطحی
split-level
چند سطحی
trihedral
سه روی سه سطحی
two level store
انباره دو سطحی
surface treatment
روکش سطحی
surface treatment
اسفالت سطحی
surface treatment
اندود سطحی
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
puppy love
عشق سطحی و زودرس
scorches
بطور سطحی سوختن
density of surface charge
چگالی بار سطحی
carburize
سخت گرداندن سطحی
case harden
سخت گردانی سطحی
hard surfacing
سخت گردانی سطحی
case hardening
سخت گردانی سطحی
Band-Aids
چارهی سطحی و موقتی
surface integral
انتگرال سطحی
[ریاضی]
crazing
ترک برداری سطحی
runoff coefficient
ضریب جریان سطحی
octahedron
جسم هشت سطحی
scorch
بطور سطحی سوختن
adsorb
جذب سطحی کردن
superficiality
دانش سطحی بیمایگی
in a perfunctory manner
بطور سرسری یا سطحی
antisurface
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
hydrology
بررسی ابهای سطحی
magnetic surface charge
بار سطحی مغناطیسی
hokum
نمایش سطحی وبد
skims
بطور سطحی خواندن
adhesion
کشش سطحی دوسیدگی
heptahedron
جسم هفت سطحی
hard surface
سخت کردن سطحی
skimmed
بطور سطحی خواندن
multilevel sort
ترتیب چند سطحی
skim
بطور سطحی خواندن
adhesion
کشش سطحی پیوستگی
hard face
سخت کردن سطحی
adhesion force
نیروی کشش سطحی
Band-Aid
چارهی سطحی و موقتی
surface decarburization
کربن گیری سطحی
singed
بطور سطحی سوختن
singeing
بطور سطحی سوختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com