English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (8 milliseconds)
English Persian
wildcat strike <idiom> اعتصاب کارگران
Search result with all words
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
Other Matches
strike pay حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
hunger strikes اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
light strike اعتصاب با اخطار کم مدت اعتصاب برقی
picketings اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
blue collar employees کارگران
labours کارگران
workers کارگران
workforce شمار کارگران
labor union اتحادیه کارگران
labor unions اتحادیه کارگران
foreman مباشر کارگران
farm labors کارگران کشاورزی
farm labors کارگران مزارع
labor service اتحادیه کارگران
labourunion اتحادیه کارگران
manual workers کارگران دستکار
skilled workers کارگران متخصص
industrial workers کارگران صنعتی
foremen مباشر کارگران
labour union اتحادیه کارگران
dormitory-suburb خوابگاه کارگران
picket lines صف کارگران اعتصابی
Company town شهرک کارگران
picket line صف کارگران اعتصابی
griddle غربال سیمی کارگران
griddles غربال سیمی کارگران
industrial workers of the world کارگران صنعتی جهان
profit sharing سهم کارگران از سود
the men were locked out در را بروی کارگران بستند
profit-sharing سهم کارگران از سود
caboose اطاق کارگران قطار
waterside workmen کارگران کنار دریا
work people کارگران طبقه کارگر
All of the workers want to go. تمام کارگران می خواهند بروند
to unionize [American E] متحد کردن [مثال کارگران]
to unionise [British E] متحد کردن [مثال کارگران]
it spells ruin to the workmen متضمن خانه خرابی کارگران است
knobstick کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
tie-ups اعتصاب
holdouts اعتصاب
stay in strike اعتصاب
strike اعتصاب
holdout اعتصاب
sit in اعتصاب
sit-ins اعتصاب
turn out اعتصاب
tie up اعتصاب
sit-in اعتصاب
tie-up اعتصاب
strikes اعتصاب
section crew دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
barracked منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
section gang دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
truck system اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
barrack منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
double time پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
barracking منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
picketed اعتصاب کردن
pickets اعتصاب کردن
out در حال اعتصاب
walk out اعتصاب کردن
confrontational انجام اعتصاب
to strike work اعتصاب کردن
to go on strike اعتصاب کردن
hunger strike اعتصاب غذا
out- در حال اعتصاب
outed در حال اعتصاب
picket اعتصاب کردن
sit-down اعتصاب کارمندان
strikebound دچار اعتصاب
strike-breakers اعتصاب شکن
strike-breaker اعتصاب شکن
sit down اعتصاب کارمندان
general strikes اعتصاب عمومی
struck درحال اعتصاب
knobstick خائن اعتصاب
strike اعتصاب کردن
strikers اعتصاب کننده
go on strike اعتصاب کردن
striker اعتصاب کننده
strike اعتصاب ضربه
strikes اعتصاب ضربه
general strike اعتصاب عمومی
riot and civil commotion اعتصاب و تظاهرات
official receiver اعتصاب رسمی
strikes اعتصاب کردن
strikes اصابت اعتصاب کردن
to go on a hunger strike اعتصاب غذا کردن
strike اصابت اعتصاب کردن
they are on strike اعتصاب کرده اند
blackleg کارگر اعتصاب شکن
out law strike اعتصاب غیر قانونی
walkout اعتصاب ,ترک جلسه
blacklegs کارگر اعتصاب شکن
walkouts اعتصاب ,ترک جلسه
official receiver اعتصاب باجایزه سندیکا
strikes تصادف و نصادم کردن اعتصاب
strike تصادف و نصادم کردن اعتصاب
finks اعتصاب شکن جاسوسی کردن
fink اعتصاب شکن جاسوسی کردن
hunger-striker اعتصاب غذا کننده [زن ] [مرد]
go out اعتصاب کردن دست کشیدن از
Most home helps prefer to live out. بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
countervailing power مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
sick-out اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-outs اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
picketed اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picket اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
srcc commotions civil riotsand ,strikes اعتصاب شورش و اشوبهای داخلی
He warned he would go on a termless hunger strike. او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
electronic cottage مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com