Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
English
Persian
mastigophoran
اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
Other Matches
endomixis
تجدید وضع هستهای اغازیان تاژکدار در فواصل معینه
zoospore
هاگ تاژکدار غیرجنسی جلبک
schizomycete
ارگانیسمهای ریز فاقدکلروفیل که جزء قارچ محسوبند
in and out
گاهی تو و گاهی بیرون
flagellate
تاژکدار
flagellated
تاژکدار
diatom
اغازیان
protista
اغازیان
flagellates
تاژکدار
flagellating
تاژکدار
sporozoan
اغازیان انگلی
sporozoal
اغازیان انگلی
zooflagellate
اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
alga
جلبک
algae
جلبک
seaweeds
جلبک دریایی
sea weed
جلبک دریایی
green alga
جلبک سبز
seaweed
جلبک دریایی
fucoid
مانند جلبک دریایی
algology
مبحث جلبک شناسی
gulfweed
نوعی جلبک یا علف دریایی
pondweed
بکجور جلبک که در استخرهابهم میرسد
planker
چون جلبک وستاره دریایی
yellow green alga
جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
laminaria
جلبکهای لامیناریا جلبک کلاه گرزی وپهن
somewhen
گاهی
once in a way
گاهی
now ....now
گاهی ....گاهی
once in a while
<adv.>
گاهی
sometimes
گاهی
occasionally
<adv.>
گاهی
whilom
گاهی
frequently
[quite often]
<adv.>
گاهی
unicellularity
یک سلولی
cellulous
سلولی
unicellular
یک سلولی
now and a
گاه گاهی
every now and then
گاه گاهی
from time to time
گاه گاهی
once in a blue moon
گاه گاهی
infrequently
گاه گاهی
at times
گاه گاهی
extracellular
خارج سلولی
multicellular
چند سلولی
amoebae
جانور تک سلولی
acellular
غیر سلولی
meiosis
تقسیم سلولی
amoeba
جانور تک سلولی
intercellular
داخل سلولی
cell animation
تحرک سلولی
cell receptor
گیرنده سلولی
cellular
بافت سلولی
amebae
جانور تک سلولی
amebas
جانور تک سلولی
amoebas
جانور تک سلولی
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
support conditions
شرایط تکیه گاهی
anchoring effect
اثر تکیه گاهی
bearing stress
تنش تکیه گاهی
bearing pressure
فشار تکیه گاهی
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
macronucleus
هسته سلولی بزرگتر
amoebic
وابسته به جانور تک سلولی
karyokinesis
مرحله تقسیم سلولی
sclerenchyma
بافت سخت سلولی
lysate
حاصل تجزیه سلولی
amitosis
یک نوع تقسیم سلولی
exoenzyme
انزیم خارج سلولی
diploblastic
دارای دو غشاء سلولی
endoenzyme
انزیم داخل سلولی
cellular structure
ساختارسلولی سازه سلولی
precious metals
سیم وزرو گاهی پلاطین
bearing pressure on foundation
فشار تکیه گاهی شالوده
off and on
گاهی هرچند وقت یکبار
now and then a guest w come
گاه گاهی میهمانی می رسید
he makes occasional mistakes
گاه گاهی اشتباه میکند
hit and miss
گاهی موفق وگاهی مغلوب
agamete
تکثیر سلولی غیر جنسی
stratum
رتبه طبقه نسج سلولی
receptacles
حفره درون سلولی گیاه
receptacle
حفره درون سلولی گیاه
protoplasm
ماده اصلی جسم سلولی
triploblastic
دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
gapped scale
گاهی که چند نت ان حذف شده باشد
prophase
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
lumen
حفره سلولی درون جدار گیاه
karyolymph
ماده اساسی زمینه هسته سلولی
chug
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
casual poor
کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
chugged
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugging
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
chugs
صدای انفجاری که گاهی از ماشین شنیده میشود
It is one of those things.
گاهی پیش می آید ،دیگر چه می شود کرد
accept as true
گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
huck aback
حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
schizogony
تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
lyse
بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
telophase
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
brochure
کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلدکاغذی دارد
fox fire
نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
brochures
کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلدکاغذی دارد
expansion bearing
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
gametocyte
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
corposant
گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
echolalia
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
prolotherapy
اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
macromere
سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
cantilever
تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
natural erosion
فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
epicanthus
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
islets of langerhans
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
karakul
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
admixtures
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
bad break
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
lymphoblast
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
verbal note
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
young saints Šold devils
جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
fissiparous
تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
colony
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
gemmulation
جوانه کوچک ایجادموجود تازه توسط جوانه سلولی
hard sectoring
می دیسک که هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود و گاهی توسط مجموعهای نقاط پانچ شده اطراف hub مرکزی صورت می گیرد که هر سوراخ شروع سکتور ران نشان میدهد
hair
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
embryonic layer
غشاء جنینی غشاء سلولی
two cell accumulator
اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com