Dictiornary-Farsi | اقامه کننده دعوی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (16 milliseconds)

English	Persian
judge advocate	اقامه کننده دعوی


Other Matches

initiating proceedings	اقامه دعوی
bringing an action	اقامه دعوی
right of action	حق اقامه دعوی
lodge a complaint	اقامه دعوی کردن
forclosure	سلب حق اقامه دعوی ممانعت
bring a suit against a person	اقامه دعوی علیه کسی کردن
bring an action against someone	علیه کسی اقامه دعوی کردن
lodge a complaint against someone	علیه کسی اقامه دعوی کردن
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
demurrer	ایراد میکند که ادله ابرازی برای اقامه دعوی کافی نیست و بالنتیجه خود را به پاسخگویی دادخواست ملزم نمیداند
go to law	اقامه دعوی کردن دادخواهی کردن عارض شدن
use and occupation	عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
inductions	اقامه
production	اقامه
erection	اقامه
erections	اقامه
adductor	اقامه
productions	اقامه
induction	اقامه
adduction	اقامه
adduee	اقامه کردن
bring	اقامه کردن
advances	اقامه کردن
put in	اقامه کردن
preferring	اقامه کردن
advancing	اقامه کردن
pose	اقامه کردن
raise	اقامه کردن
raises	اقامه کردن
advance	اقامه کردن
poses	اقامه کردن
prefers	اقامه کردن
alleges	اقامه کردن
bringing	اقامه کردن
allege	اقامه کردن
alleging	اقامه کردن
posing	اقامه کردن
prefer	اقامه کردن
brings	اقامه کردن
posed	اقامه کردن
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pretend	دروغی اقامه کردن
cross action	علیه وی اقامه کند
pretending	دروغی اقامه کردن
call to prayer	اقامه قبل از نماز
pretends	دروغی اقامه کردن
producing	اقامه ارائه کردن
account	دلیل موجه اقامه کردن
non claim	فروگذاری از اقامه دعوادرمدت قانونی
demonstratively	با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
produce	اقامه کردن ارائه دادن سند
produces	اقامه کردن ارائه دادن سند
produced	اقامه کردن ارائه دادن سند
inductility	عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
interplead	پیش از اقامه دعوا بر کسی باهم دعوای حقوقی را خاتمه دادن
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
corrector	جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
claims	دعوی
cases	دعوی
claiming	دعوی
claimed	دعوی
case	دعوی
claim	دعوی
quarrelling	دعوی
lawsuits	دعوی
quarreled	دعوی
quarrelled	دعوی
strife	دعوی
pretensions	دعوی
pretension	دعوی
quarreling	دعوی
quarrels	دعوی
professions	دعوی
profession	دعوی
suit at law	دعوی
quarrel	دعوی
lawsuit	دعوی
pleads	در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleaded	در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead	در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
subject of debate	موضوع دعوی
prime impression	دعوی ابتدایی
hearing	استماع دعوی
case	دعوی مرافعه
plea	پاسخ دعوی
opponents	طرف دعوی
counter claim	دعوی متقابل
hypothetical case	دعوی فرضی
opponent	طرف دعوی
cause of claim	منشاء دعوی
pleas	پاسخ دعوی
proceeding for damage	دعوی خسارت
hearings	استماع دعوی
prime impression	دعوی بدوی
personal action	دعوی شخصی
substituted service	اوراق دعوی
cases	دعوی مورد
desistement	انصراف از دعوی
case	دعوی مورد
the litigants	طرفین دعوی
post litem motam	پس از طرح دعوی
object of claim	خواسته دعوی
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
nullity proceeding	دعوی بطلان
personal action	دعوی منقول
possessory action	دعوی مالکیت
cases	دعوی مرافعه
issues	موضوع دعوی
parties	اصحاب دعوی
pretension	دعوی خودفروشی
pretensions	دعوی خودفروشی
acquittance	ترک دعوی
acquittance	سندترک دعوی
party to a suit	طرف دعوی
quarreled	دعوی کردن
litigants	اصحاب دعوی
criminal action	دعوی جزایی
desistement	ترک دعوی
admissible case	دعوی مسموع
sued	دعوی کردن
parties to a dispute	اصحاب دعوی
sues	دعوی کردن
issued	موضوع دعوی
jactation	دعوی دروغ
jactitation	دعوی دروغ
suing	دعوی کردن
issue	موضوع دعوی
litigation	دعوی قضایی
relinquishment of a claim	ترک دعوی
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
withdrawal of a case	استرداد دعوی
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
litigant	طرف دعوی
litigation	ترافع دعوی
quarrel	دعوی کردن
quarreling	دعوی کردن
parties of dispute	اصحاب دعوی
ancillary suit	دعوی طاری
disclaimers	ترک دعوی
claim for restitution	دعوی استرداد
disclaimer	ترک دعوی
quitclaim	ترک دعوی
civil action	دعوی مدنی
s.c	همان دعوی
claimants	اصحاب دعوی
counterclaim	دعوی متقابل
set off	دعوی متقابل
set up claim to	دعوی کردن
quarrels	دعوی کردن
retraxit	استرداد دعوی
quarrelled	دعوی کردن
cross action	دعوی متقابل
mertis of the case	ماهیت دعوی
lis mota	شروع دعوی
suit	خواستگاری دعوی
suited	خواستگاری دعوی
suits	خواستگاری دعوی
quarrelling	دعوی کردن
sue	دعوی کردن
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
waiving a claim	اسقاط دعوی
vexatious action	دعوی ایذائی
litigate	طرح دعوی کردن
litigated	طرح دعوی کردن
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
disclaimed	ترک دعوی کردن
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
disclaims	ترک دعوی کردن
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom>	شروع به دعوی کردن
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
litigable	قابل طرح دعوی
replevin	دعوی اعاده مالکیت
quarrelling	دعوی کردن منازعه
lose the case	محکوم شدن در دعوی
quarrels	دعوی کردن منازعه
quitclaim	سند ترک دعوی
right of action	حق طرح دعوی دردادگاه
right of action	حق طرح دعوی در دادگاه
querela	دعوی مطروح در محکمه
real action	دعوی غیر منقول
quarrelled	دعوی کردن منازعه
quarreling	دعوی کردن منازعه
relinquish	ترک دعوی کردن
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
relinquished	ترک دعوی کردن
relinquishes	ترک دعوی کردن
parties	متداعیین اطراف دعوی
quarrel	دعوی کردن منازعه
action in personam	دعوی بر علیه شخص
bill	گزارش جریان دعوی
quarreled	دعوی کردن منازعه
secta	ادله خواهان دعوی
security for costs	تامین هزینه دعوی
pretend to	دعوی یا ادعا کردن
subduct	ترک دعوی کردن
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
disclaim	ترک دعوی کردن