Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (2 milliseconds)
English
Persian
cast iron ware
الات چدنی
Other Matches
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
glasswork
شیشه الات بلور الات
operating slide
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
cast iron
چدنی
cast-iron
چدنی
cast pipe
لوله چدنی
cast iron pipe
لوله چدنی
cast iron surface plate
سطح صفحه چدنی
baseplate
پایه فولادی پیش ساخته چدنی که به عنوان فونداسیون برای یک موتور به کار می رود
agricultural implements
الات کشاورزی
gears
الات جامه
geared
الات جامه
gear
الات جامه
precision tools
الات دقیق
instruments
الات دقیق
glassware
بلور الات
glassware
شیشه الات
instrument
الات دقیق
brass ware
برنج الات
breech block carrier
الات متحرک
passementerie
زینت الات
surgical instruments
الات جراحی
obturator
الات جازم
machinary
ماشین الات
irowork
اهن الات
ironware
فلز الات
ironware
اهن الات
iron mongery
اهن الات
hard ware
فلز الات
genital organs
الات تناسلی
enginery
ماشین الات
tinware
حلبی الات
hardware
اهن الات
glass
شیشه الات
silverware
نقره الات
optical
الات بصری
machinery
ماشین الات
mechanics
علم ماشین الات
light machinery
ماشین الات سبک
hardwareman
اهن الات فروش
heavy goods
ماشین الات سنگین
heavy machinery
ماشین الات سنگین
iron monger
اهن الات فروش
cutler
فروشنده الات برنده
lighting equipments
الات و ادوات روشنایی
wind instruments
الات موسیقی بادی
trinkums
زیور الات بدلی
trinketry
جواهر الات بدلی
ironmonger
فروشنده اهن الات
surveying instrument
الات نقشه برداری
ironmongers
فروشنده اهن الات
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
optical instruments
الات وابسته به بینایی
machinery designer
طراح ماشین الات
obturator spindle
دوکی الات جازم
wind instrument
الات موسیقی بادی
mechanician
مکانیک ماشین الات
carpenter's machines
ماشین الات درودگری
calibration
تنظیم الات دقیق
building machinery
ماشین الات ساختمانی
hardware
اهن الات ابزارالات
plants
ماشین الات کارخانه
plant
ماشین الات کارخانه
instrument
الات اندازه گیری
scrap
ماشین الات اوراق
woodwork
چوب الات نجاری
scraps
ماشین الات اوراق
scrapped
ماشین الات اوراق
scrapping
ماشین الات اوراق
musical instrument digital interface
میانجی رقمی الات موسیقی
obturator
الات مانع خروج گاز
trade fixtures
الات صنعتی نصب شده
operator of heavy machinery
اپراتور ماشین الات سنگین
operator of light machinery
اپراتور ماشین الات سبک
war implements
ساز و برگ یا الات جنگ
midi
میانجی رقمی الات موسیقی
reed stop
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
deferred maintenance
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
tiepin
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
reed pipe
لوله یا نای الات موسیقی بادی
automation
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
equipment
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
economic life
مدت بهره برداری از ماشین الات
pailette
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
interactive
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
hygrometer
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
grader
یکی از ماشین الات راه سازی
fixed assets
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
sights
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
sight
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
pailett
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
recoil operated
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
acm
Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
microphonics
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
FAQ
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
pilot model
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
tuning pipe
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
capturing
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
yellow arc
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
hallmarks
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
crate
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
hallmark
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
artificial horizon
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
crates
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
cybernation
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
biotechnology
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
bubble turn and slip
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
guard assembly
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
filigree
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
mechanizing
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
ironwork
اهن ساخته اهن الات
machinery
الات موتورخانه موتورخانه ناو
mechanic
مکانیک مکانیک ماشین الات
genitalia
اندامهای تناسلی الات تناسلی
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com