Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
hydrostat |
الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب |
|
|
Other Matches |
|
trial and error <idiom> |
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
cats |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
keystroke |
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است |
busiest |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busies |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busier |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busy |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busying |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busied |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
rosette |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
rosettes |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
to reach for knowledge |
برای یافتن |
aircraft battery |
منبع الکتریکی برای هواپیما |
seeking |
جستجو برای یافتن |
seek |
جستجو برای یافتن |
seeks |
جستجو برای یافتن |
generators |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
generator |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
problem |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
problems |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
henpeck |
سعی کردن برای تفوق یافتن |
panatrope |
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو |
capacitance |
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی |
measure |
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی |
head-hunting <idiom> |
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق |
landline |
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند |
waiting games |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
diagnostic |
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری |
waiting game |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
inductor |
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار. |
three pin plug |
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته |
get a word in <idiom> |
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند |
electrographic architecture |
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.] |
terminator |
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2- |
head load control |
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود |
malfunctions |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
queried |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
queries |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
malfunction |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
malfunctioned |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
query |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
querying |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
electrostatic |
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی |
recorders |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
recorder |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
continuity light |
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد |
fdm |
Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing |
PSU |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
epos |
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود |
patches |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
patch |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
corona |
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود |
coronas |
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود |
access time |
زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی |
post |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
posted |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
post- |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
posts |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
tug of war |
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن |
Energy Star |
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد |
derivation graph |
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است |
TDR |
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن |
searching storage |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
search |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searched |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searches |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searchingly |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
tests |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
distance vector protocols |
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود |
test |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
tested |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
propagated |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
propagate |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
propagates |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
propagating |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
watts |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
watt |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
electrical and otherwise |
الکتریکی و غیر الکتریکی |
scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
formulas |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formula |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
formulae |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
gas electric generating set |
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی |
extend |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
extending |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
extends |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
kiosks |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
kiosk |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
badminton |
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
microsoft |
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی |
electrical |
الکتریکی |
electrotechnical |
الکتریکی |
electric |
الکتریکی |
gold contacts |
اتصالات الکتریکی |
electric shock |
شوک الکتریکی |
electric arc |
قوس الکتریکی |
electrode |
قطب الکتریکی |
electric balance |
تعادل الکتریکی |
electric attraction |
جاذبه الکتریکی |
electric brake |
ترمز الکتریکی |
electric control |
کنترل الکتریکی |
electric contact |
کنتاکت الکتریکی |
electric constant |
ثابت الکتریکی |
electric connection |
اتصال الکتریکی |
electric component |
قطعه الکتریکی |
electric clock |
ساعت الکتریکی |
electric circuit |
مدار الکتریکی |
electric charge |
بار الکتریکی |
electric bulb |
لامپ الکتریکی |
electric break down |
شکست الکتریکی |
conductivity |
رسانندگی الکتریکی |
all electric |
تماما" الکتریکی |
discharges |
تخلیه الکتریکی |
electric apparatus |
دستگاه الکتریکی |
resistor |
مقاومت الکتریکی |
resistors |
مقاومت الکتریکی |
hot seat |
صندلی الکتریکی |
transcription |
ضبط الکتریکی |
capacitance |
فرفیت الکتریکی |
electroplating |
ابکاری الکتریکی |
air dielectric |
دی الکتریکی هوا |
electrolysis |
تجزیه الکتریکی |
electrical |
سیستم الکتریکی |
voltage |
فشار الکتریکی |
voltages |
فشار الکتریکی |
electric shocks |
شوک الکتریکی |
dielectric viscosity |
لختی دی الکتریکی |
dielectric strength |
پایدار دی الکتریکی |
dielectric stress |
بار دی الکتریکی |
dielectric strain |
بار دی الکتریکی |
dielectric power |
قدرت دی الکتریکی |
dielectric polarization |
قطبش دی الکتریکی |
image |
تصویر الکتریکی |
electrodes |
قطب الکتریکی |
images |
تصویر الکتریکی |
corona discharge |
تخلیه الکتریکی |
discharge |
تخلیه الکتریکی |
transcriptions |
ضبط الکتریکی |
electric coupling |
تزویج الکتریکی |
electrical conduction |
رسانش الکتریکی |
electrise |
الکتریکی کردن |
electro erosion |
فرسایش الکتریکی |
spark erossion |
فرسایش الکتریکی |
electrolytic capacitor |
خازن الکتریکی |
electrolytic iron |
اهن الکتریکی |
flux |
فلوی الکتریکی |
electromagnet |
اهنربای الکتریکی |
voltaism |
ولتاژ الکتریکی |
electromigration |
مهاجرت الکتریکی |
electromotor |
محرک الکتریکی |
electrical transcription |
ضبط الکتریکی |
electrical schematic |
نمودار الکتریکی |
electrical conductivity |
هدایت الکتریکی |
electrical conductivity |
رسانندگی الکتریکی |
electrical degree |
درجه الکتریکی |
electrical insulator |
عایق الکتریکی |
electrical interface |
تداخل الکتریکی |
electrical model |
مدل الکتریکی |
electrical prospecting |
کاوش الکتریکی |
electrical resistivity |
مقاومت الکتریکی |
electromotor |
موتور الکتریکی |
electron bombbardment |
بمباران الکتریکی |
electropathy |
مداوای الکتریکی |
charges |
بار الکتریکی |
gasoline electric |
بنزین الکتریکی |
gyro compass |
قطبنمای الکتریکی |
conduction |
رسانایی الکتریکی |
isolating |
به صورت الکتریکی |
isolates |
به صورت الکتریکی |
isolate |
به صورت الکتریکی |
electrical connections |
اتصالات الکتریکی |
tachogenerator |
دورسنج الکتریکی |
electrovalence |
فرفیت الکتریکی |
electrovalency |
فرفیت الکتریکی |
flash fuze |
چاشنی الکتریکی |
circuits |
اتصال الکتریکی |
circuits |
جریان الکتریکی |
charge |
بار الکتریکی |
circuit |
اتصال الکتریکی |
circuit |
جریان الکتریکی |
galvano cautery |
داغ الکتریکی |
electric coupling |
پیوست الکتریکی |
electrify |
الکتریکی کردن |
electrifies |
الکتریکی کردن |
electrified |
الکتریکی کردن |
electric energy |
انرژی الکتریکی |
electric equipment |
تجهیزات الکتریکی |
electric eye |
چشم الکتریکی |
magic eye |
چشم الکتریکی |
electric field |
میدان الکتریکی |
electrifying |
الکتریکی کردن |
electric discharge |
تخلیه الکتریکی |
electric machine |
ماشین الکتریکی |
electric potential |
پتانسیل الکتریکی |