English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English Persian
tumbril الت شکنجه گیوتین
Other Matches
guillotined گیوتین
guillotines گیوتین
guillotine گیوتین
guillotining گیوتین
tumbrel گیوتین گاری
guillotines با گیوتین اعدام کردن
guillotining با گیوتین اعدام کردن
guillotin plate shear گیوتین ورق بری
guillotined با گیوتین اعدام کردن
guillotine با گیوتین اعدام کردن
tortured شکنجه
tortures شکنجه
torture شکنجه
torments شکنجه
tormenting شکنجه
excruciation شکنجه
tormented شکنجه
torment شکنجه
wracked شکنجه
racks شکنجه
rack شکنجه
persecution شکنجه
torturing شکنجه
wracks شکنجه
affliction شکنجه
afflictions شکنجه
racked شکنجه
excruciate شکنجه کردن
put to the torture شکنجه کردن
cruciate شکنجه کشیدن
racked with pain شکنجه کردن
use torture شکنجه دادن
tumbrel الت شکنجه
to put to the torture شکنجه کردن
self torment خود شکنجه
torment شکنجه دادن
torturers شکنجه دهنده
torturer شکنجه دهنده
wracked شکنجه کردن
wring با شکنجه گرفتن
wracks شکنجه کردن
wrings با شکنجه گرفتن
racks شکنجه کردن
torture شکنجه دادن
wringing با شکنجه گرفتن
racked شکنجه کردن
tortured شکنجه دادن
tortures شکنجه دادن
torturing شکنجه دادن
rack شکنجه کردن
dragoon بزور شکنجه بکاری واداشتن
dragoons بزور شکنجه بکاری واداشتن
excruciate شکنجه کردن برصلیب اویختن
inquisitorial procedure دادرسی با شکنجه و سخت گیری
He confessed under torture. زیر فشار شکنجه اعتراف کرد
question موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questioned موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questions موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
sadomasochism لذت جنسی بوسیله شکنجه نفس خود یا دیگری
tantalus تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
wracks نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
wracked نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racks نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racked نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
rack نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
pilloried نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com