English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
Other Matches
damp land pit curing نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
to pull a proof نمونه چاپی دراوردن
compound compression فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
line drawing خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawings خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
universal سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
expansion board برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
matched samples نمونههای جور
matched samples نمونههای همتا
prospectuses شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectus شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
microcomputer تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
overstriking توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
fog curing room اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
compressive strength قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
valve gear مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
torque کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
eyeleteer الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
bottoming tap وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
panatrope اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
take over bid پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
embolectomy عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
down پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
transaction trailing ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
predigest بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
catchpenny تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
komi فشاری
compressive فشاری
head ارتفاع فشاری
pressure welding جوش فشاری
pushed ضربه فشاری
pressure sweeping روبیدن فشاری
pressure fraction کسر فشاری
compression flange سپر فشاری
achi komi دفاع فشاری
pressure butt welding جوشکاری لب به لب فشاری
compressive load application بار فشاری
pressure welding جوشکاری فشاری
compression flange عضو فشاری
compression wave موج فشاری
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
pressure device ماسوره فشاری
die cast ریختن فشاری
compression molding قالبگیری فشاری
push ضربه فشاری
pushes ضربه فشاری
compression strength استحکام فشاری
compression strength تاب فشاری
compression strength توان فشاری
data compaction داده فشاری
constrictor knot گره فشاری
press key تکمه فشاری
compressive yield point حدجهمندگی فشاری
compressive stress خستگی فشاری
compression spring فنر فشاری
compressive stress تنش فشاری
pressboard تخته فشاری
pression pipe لوله فشاری
push key تکمه فشاری
push shot ضربه فشاری
compression strength مقاومت فشاری
hard board تخته فشاری
snap fastener دکمه فشاری
push button دکمه فشاری
push button کلید فشاری
force feed oiler روغندان فشاری
thumb دگمه فشاری
thumbed دگمه فشاری
filterpress پالونه فشاری
filter press صافی فشاری
thumbing دگمه فشاری
thumbs دگمه فشاری
force pump تلمبه فشاری
head pressure ارتفاع فشاری
compression stress تنش فشاری
thrust bolt پیچ فشاری
push button switch تکمه فشاری
compressive yield point نقطه لهیدگی فشاری
firing pressure device ماسوره فشاری مین
compression riveter دستگاه پرچ فشاری
compression molding ریخته گری فشاری
barometric altimeter ارتفاع سنج فشاری
press cutting برش دهنده فشاری
press casting ریخته گری فشاری
compression specimen نمونه ازمایش فشاری
thrust hardness درجه سختی فشاری
cold pressed forging اهنگری فشاری سرد
standard size whole brick اجر فشاری معمولی
mae west جلیقه نجات فشاری
net push ضربه فشاری از لب تور
fumikumi لگد فشاری به پایین
compression test specimen نمونه ازمون فشاری
brass pressure casting برنج ریختگی فشاری
cold pressure welding جوشکاری فشاری سرد
centralized oil shot system روغنکاری متمرکز فشاری
pressure lubrication دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weld جوش دادن فشاری
pressure weldable قابل جوشکاری فشاری
pressure device عامل فشاری مین
resistance pressure welding جوشکاری فشاری مقاومتی
letterpress چاپی
typographic چاپی
drag in <idiom> پا فشاری روی موضوع دیگری
pressure die casting ریخته گری حدیدهای فشاری
tobi komi ضربه فشاری پا در حال پرش
molten metal pressure welding روش جوشکاری ذوبی-فشاری
superincumbent دارای فشار زیاد فشاری
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
thermit pressure welding روش جوشکاری فشاری حرارتی
alumino thermit pressure welding جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pieze واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
press cast process فرایند ریخته گری فشاری
pitometer log سرعت سنج فشاری پیتومتری
pressure casting قطعه ریخته گری فشاری
bend خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting machine دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
misprints اشتباه چاپی
letter حرف چاپی
printed matter مواد چاپی
printed matter اوراق چاپی
letters حرف چاپی
misprint غلط چاپی
misprint اشتباه چاپی
printed wiring سیمکشی چاپی
misprints غلط چاپی
printouts نتیجه چاپی
print عکس چاپی
print مواد چاپی
billhead بروات چاپی
printed مواد چاپی
printed عکس چاپی
prints مواد چاپی
prints عکس چاپی
printed circuit مدار چاپی
pamphlets رساله چاپی
printout نتیجه چاپی
pamphlet رساله چاپی
letter press مواد چاپی
etched circuit مدار چاپی
hard copy نسخه چاپی
infusion of tea دم کردن چاپی
editorially بطور چاپی
fully formed characters کاراکترهای چاپی
misprint غلط چاپی کردن
misprints غلط چاپی کردن
soft copy نسخه غیر چاپی
library edition چاپی که درخودکتابخانه باشد
printed circuit board تخته مدار چاپی
letterpress وابسته بحروف چاپی
typal شبیه حروف چاپی
hard-copy output نسخه [خروجی] چاپی
ampersand علامت چاپی & به معنای "و"
small print حروف چاپی ریز
bang صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
script font فونت چاپی شبیه به دستخط
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
mother board برد مدار چاپی اصلی
letter head کاغذیکه نشان چاپی دارد
lebrary edition چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
letterhead عنوان چاپی بالای کاغذ
printouts نسخه چاپی نتیجه نهایی
hard copy نسخه ملموس خروجی چاپی
printout نسخه چاپی نتیجه نهایی
letterheads عنوان چاپی بالای کاغذ
face value <idiom> عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
motherboard تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
billhead کاغذی که شبیه برات چاپی است
print hand دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
drill press متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
Proof – reading. غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
margins فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
pcb Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
print letters دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
past performances سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
hair stroke خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
brace گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
proofroom اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
secret ballot ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
sic علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
galley نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
linocut چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
galley proof نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
on-screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
special handling ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
sickest علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sick علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
ascender مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
populated board یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com