English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English Persian
Vanished(shattered, dashed) hopes. امیدها ی بر باد رفته
Other Matches
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
critical mach number عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
The sun has set (hadd set). آفتاب رفته است ( رفته بود )
dwindle رفته رفته کوچک شدن
dwindled رفته رفته کوچک شدن
dwindling رفته رفته کوچک شدن
to peter out رفته رفته کوچک شدن
dwindles رفته رفته کوچک شدن
by inches رفته رفته
dislocated در رفته
by degrees <adv.> رفته رفته
gradually رفته رفته
inchmeal رفته رفته
in process of time رفته رفته
departed رفته
gradually <adv.> رفته رفته
bit by bit <adv.> رفته رفته
frenetical از جا در رفته
short tempered از جا در رفته
thrawart در رفته
on a par روی هم رفته
smudgier رنگ و رو رفته
smudgiest رنگ و رو رفته
weatherbeaten رنگ و رو رفته
averagly روی هم رفته
gone <adj.> از دست رفته
first and last روی هم رفته
all told روی هم رفته
all in all روی هم رفته
averaged روی هم رفته
on average [on av.] روی هم رفته
he knew that i had gone او میدانست که من رفته ام
cavetto [پخی تو رفته]
day a day روی هم رفته
I'm glad he's gone. خوشحالم که او رفته.
madding از کوره در رفته
it has escaped my remembrance از خاطرم رفته
retreating forehead پیشانی تو رفته
in the lump روی هم رفته
in the a روی هم رفته
iam bored حوصله ام سر رفته
i have been to paris پاریس رفته ام
off shade رنگ رفته
truncated soil خاک رو رفته
unbridle مهاردر رفته
smudgy رنگ و رو رفته
by and large <idiom> روی هم رفته
deep-set فرو رفته
pulled تحلیل رفته
sunken فرو رفته
overseen غلط رفته
averaging روی هم رفته
averaged روی هم رفته
red-hot ازجادر رفته
away غایب رفته
neater شسته و رفته
overalls رویهم رفته
averages روی هم رفته
overall رویهم رفته
pallid رنگ رفته
exhausted تحلیل رفته
chafed پوست رفته
extinct ازبین رفته
altogether روی هم رفته
jitters از کوره در رفته
neatest شسته و رفته
average روی هم رفته
neat شسته و رفته
emaciated گوشت رفته
defunct ازبین رفته
windswept بر باد رفته
inserted <adj.> <past-p.> بکار رفته
frenzied ازجا در رفته
deployed <adj.> <past-p.> بکار رفته
installed <adj.> <past-p.> بکار رفته
consumptives تحلیل رفته
consumptive تحلیل رفته
applied <adj.> <past-p.> بکار رفته
frantic ازکوره در رفته
appointed <adj.> <past-p.> بکار رفته
Have you been there recently (lately) تازگیها آنجا رفته ای ؟
The child [kid,baby] has taken after her mother. بچه به مادرش رفته.
go out the window <idiom> اثرش از بین رفته
retreating chin چانه عقب رفته
what is done cannot be undone اب رفته بجوی برنمیگردد
I feel pins and needles in my foot. پایم خواب رفته
revendication استردادزمین ازدست رفته
saddle nose بینی فرو رفته
we cannot undo the past اب رفته بجوی برنمیگردد
As limp as a rag. شل واز حال رفته
powering توان از دست رفته
powered توان از دست رفته
power توان از دست رفته
you are mistaken خطا رفته اید
He is on leave of absence . مرخصی رفته است
he must have gone باید رفته باشد
immersed in debt فرو رفته در فرض
neatest شسته و رفته مرتب
sunken eyes چشمان فرو رفته
he is off to the war رفته است به جنگ
powers توان از دست رفته
furibund اشفته ازجادر رفته
neater شسته و رفته مرتب
forged side سطح فرو رفته
tacky رنگ ورو رفته
palest رنگ رفته بی نور
lost از دست رفته ضایع
advanced pawn پیاده پیش رفته
washed up بکلی تحلیل رفته
lost chain زنجیره از دست رفته
lorn از دست رفته بربادرفته
ha-ha دیوار فرو رفته
pale رنگ رفته بی نور
paler رنگ رفته بی نور
neat شسته و رفته مرتب
income forgone درامداز دست رفته
to have arrived [expected moment] رسیدن [به زمان انتظار رفته]
He wont be back for another six months. رفته که تا 6 ماه دیگه بر گردد
Time hangs heavily on my hands. از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
opportunity cost هزینه فرصت از دست رفته
I have lost a lot of blood. خون زیادی از من رفته است
to count for lost از دست رفته بحساب آوردن
I have something in my eye. چیزی توی چشمم رفته.
lost از دست رفته تلف شده
ingesta موادی که داخل بدن رفته
macaroni ماکارونی جوان خارج رفته
sold فروخته شده بفروش رفته
the cork went off with apop چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
up to the ears غرق سرا پا فرو رفته
wear off فرسوده و از بین رفته شدن
lost causes جنبش یا آرمان از دست رفته
lost cause جنبش یا آرمان از دست رفته
intake جای ابگیری نیروی بکار رفته
To make amends to someone for an injury. وقت از دست رفته جبران کردن
shopworn کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
My brother has gone abroad. برادرم رفته خارجه [خارج از کشور]
intakes جای ابگیری نیروی بکار رفته
to join the majority رفتن بجایی که بیشترمردم رفته اند
She wI'll be a loser if she refuses. اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
cost of sales قیمت تمام شده کالای فروش رفته
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
sell-outs تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-out تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell out تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
I areraged six hours a day. روی هم رفته روزی شش ساعت کار کردم.
i p that they are both gone احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
I dont know ( dont have the faintest idea) where the hell she has gone . نمی دانم کدام گوری رفته است
It is an absolute chaos. همه رشته کارها از دست در رفته است
mattoid کسیکه مغز غیر عادی داردولی روی هم رفته خل است
quasi بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
Vxtreme قالب به کار رفته برای محل رشته ویدیویی در اینترنت
drags مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
dragged مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
gapeworm یکجورکرم که درگلوی مرغ رفته راه نفس کشیدن انرامی بند د
poppyhead تزئیناتی بشکل سرگل شقایق که درمعماری سبک گوتیک درکلیساها بکار رفته
Cinquecento [واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
Nothing can.compensate for the loss ones health. هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
weathered rocks خاره هایی که در تحت تاثیرهوا خردشده اند یا رنگ انها رفته است
Creches [جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
abio کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
VT terminal emulation استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
yin yang مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
diptych دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
leiwen لی وان [در اصطلاح به معنی رعد می باشد و نگاره آن در حواشی فرش های چین بکار می رفته است.]
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
parmakli لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
adaptive channel allocation روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
umbrella طرح چتر [یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.]
lee board تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
due از دست رفته کهنه شده از نوبت خارج شده
chrome dyes کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
push pop stack ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
struck بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
lotus [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
metallic thread نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
double knotting گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
dye analysis [آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
knot ratio نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
Temerchin motife نگاره تمرچین [این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
turret motife طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
Tianjan شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
Afshar design طرح افشاری [ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
kikalak design طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
brussels دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند [شبیه دار کرمانی] و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
landscape carpet فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
Mina-khani design طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
khatayi طرح یا گل های ختائی [این نگاره در کنار گل های شاه عباسی در اکثر فرش های لچک ترنج و افشان بکار رفته و جلوه ای از گل های نیلوفر آبی را نشان می دهد. ریشه این طرح را به نقاشی های ساسانیان نسبت می دهند.]
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
spectrophotometry اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com