English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Other Matches
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
chill space محوطه سرد انبار
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
stowage حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
compounds انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounded انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compound انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
parking محوطه پارک کردن
honey combing روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
nonwarehouse انبار خشک روباز
compounds : محوطه
compound محوطه
areas محوطه
compound : محوطه
precinct محوطه
precincts محوطه
haws محوطه
hawing محوطه
ground محوطه
hawed محوطه
haw محوطه
ward محوطه
wards محوطه
space محوطه
zones محوطه
compounded محوطه
zone محوطه
enclosure محوطه
compounds محوطه
compounded : محوطه
garth محوطه
area محوطه
enclosures محوطه
spaces محوطه
enceinte محوطه قلعه
clear way محوطه صعود
cubby محوطه مکعب
environment architecture معماری محوطه
run ترتیب محوطه
runout محوطه دویدن
runs ترتیب محوطه
trap محوطه کوچک
run way محوطه فرود
ambit وسعت محوطه
penalty areas محوطه پنالتی
penalty area محوطه پنالتی
freeze space محوطه سردخانه
buffer distance محوطه امنیت
yard man متصدی محوطه
lot قرعه محوطه
stockyard محوطه دامداری
close چهاردیواری محوطه
farmyards محوطه مزرعه
Inc مخفف محوطه
lawns محوطه چمن
lawn محوطه چمن
closer چهاردیواری محوطه
closes چهاردیواری محوطه
courtyard محوطه محصور
area of probability محوطه احتمالات
closest چهاردیواری محوطه
goal crease محوطه دروازه
dock yard محوطه لنگرگاه
dock yard محوطه بارانداز
out port بندرخارج از محوطه
yard محوطه یا میدان
cincture حلقه محوطه
chill space محوطه سردخانه
embarkation area محوطه بارگیری
yards محوطه یا میدان
god's acre محوطه کلیسا
farmyard محوطه مزرعه
yard حیاط محوطه
aprons محوطه بارگیری
yards حیاط محوطه
area of visibility محوطه دید
apron محوطه بارگیری
plains میدان یا محوطه جنگ
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
wards حیاط محوطه زندان
quarterdeck محوطه تشریفات ناو
sited محل محوطه کار
ward حیاط محوطه زندان
loculus محوطه یاحفره کوچک
quarterdecks محوطه تشریفات ناو
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
site محل محوطه کار
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
sites محل محوطه کار
landscape architecture معماری محوطه سازی
run way محوطه دویدن هواپیما
side lines محوطه بیرون از خط کناری
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
magazine space محوطه زاغه مهمات
impark در محوطه نگاه داشتن
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
backcourt محوطه پشت یک سوم
plainest میدان یا محوطه جنگ
cubbyhole محوطه کوچک ومحصور
back judge داور در محوطه دفاعی
plainer میدان یا محوطه جنگ
plain میدان یا محوطه جنگ
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
net محوطه تمرین محصوربا تور
outer fix محوطه توقف خارجی هواپیما
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
nets محوطه تمرین محصوربا تور
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
gully محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
nett محوطه تمرین محصوربا تور
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
gullies محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
arresting sheave span محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
arresting system runout محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
outland زمینهای خارج از محوطه ملک
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
back room محوطه بین خط پایانی ودیوار
gulleys محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
yardmaster رئیس محوطه بارانداز راه اهن
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
embarkation area محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
regions محوطه بسیار وسیع وبی انتها
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
drylot محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
bloop ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
chute چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chutes چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
noncontiguous facility تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
outfield محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
squash tennis بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
bull pen محوطه نرده دار تمرین توپگیری بیس بال توپزنهای ذخیره بیس بال
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
shed space فضای بسته چند تونله محوطه چند تونله
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
storkeeping انبارداری
warehousing انبارداری
storekeeping عمل انبارداری
storage costs هزینههای انبارداری
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
cellarage حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
free issue system سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com