Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
dissemination
انتشار اخبار انتشار اطلاعات
Other Matches
diffusion
انتشار
publishment
انتشار
proclamations
انتشار
effluxion
انتشار
emissions
انتشار
proclamation
انتشار
publications
انتشار
newsreader
انتشار
dissemination
انتشار
effluence
انتشار
issue
انتشار
dispersion
انتشار
omissions
انتشار
omission
انتشار
publicity
انتشار
promulgation
انتشار
currency
انتشار
irradiation
انتشار
publication
انتشار
emission
انتشار
progation
انتشار
pervasion
انتشار
issues
انتشار
spreading
انتشار
broadcasts
انتشار
broadcast
انتشار
report
انتشار
incidence
انتشار
issuance
انتشار
issued
انتشار
reported
انتشار
currencies
انتشار
propagation
انتشار
reports
انتشار
velocity of propagation
سرعت انتشار
issued
انتشار دادن
issue
انتشار دادن
diffusion coefficient
ضریب انتشار
diffusible
قابل انتشار
issues
انتشار دادن
wave motion
انتشار موج
to bruit abroad
انتشار دادن
propagation sequence
مرحله انتشار
propagation sequence
تسلسل انتشار
propagation delay
تاخیر انتشار
propagation constant
ثابت انتشار
load spread
انتشار نیرو
propagandize
انتشار دادن
promulgation of the laws
انتشار قوانین
publishes
انتشار دادن
publish
انتشار دادن
money creation
انتشار پول
emissions
انتشار امواج
immission
انتشار خارجی
thought broadcasting
انتشار فکر
electron emmission
انتشار الکترون
electronic emission
انتشار الکترونها
emissivity
قابلیت انتشار
noises
انتشار دادن
noise
انتشار دادن
sound propagation
انتشار صوت
republication
انتشار مجدد
wave propagation
انتشار موج
image speard
انتشار تصویر
light emission
انتشار نور
antenna pattern
انتشار انتن
published
انتشار دادن
diffusion
انتشار نور
diffusion
انتشار پخش
newsworthy
قابل انتشار
circulations
انتشار جریان
advertise
انتشار دادن
circulation
انتشار جریان
emission
انتشار امواج
circulative
انتشار دهنده یا یابنده
efflux
انتشار بخارج جریان
issued
انتشار دادن صدور
sounding board
عامل انتشار عقاید
soundboard
عامل انتشار عقاید
sounding boards
عامل انتشار عقاید
rate of flame propagation
سرعت انتشار شعله
spreads
منتشر شدن انتشار
spread
منتشر شدن انتشار
issue
انتشار دادن صدور
issues
انتشار دادن صدور
conical scanning
انتشار مخروطی امواج
conductivity
ضریب هدایت یا انتشار
error propagation
انتشار خطا
[ریاضی]
promulgate
انتشار دادن ترویج کردن
propagates
انتشار دادن پخش کردن
propagated
انتشار دادن پخش کردن
promulgating
انتشار دادن ترویج کردن
propagating
انتشار دادن پخش کردن
issue
[of something]
[ID card or check]
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
promulgated
انتشار دادن ترویج کردن
promulgates
انتشار دادن ترویج کردن
propagate
انتشار دادن پخش کردن
advertised
اعلان کردن انتشار دادن
issuable
قابل صدور انتشار دادنی
diasy chain
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
advertises
اعلان کردن انتشار دادن
capital stock
سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
electroluminescing
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
whispering campaign
انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
emission
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
electroluminescent
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
histogram
نمایش طرز انتشار وفواصل وارتفاع سلول ها از هم
emissions
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
answering
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answers
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answer
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered
tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
beta version
گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
syntheses
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
synthesis
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
copyright
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
ultrasonic inspection
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
emitter coupled logic
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
beta test
گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
excitation
انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
promulge
انتشار دادن بعموم اگهی دادن
cross tell
پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
track telling
ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
huygen's principle
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
circulate
انتشار دادن رواج دادن
circulated
انتشار دادن رواج دادن
circulates
انتشار دادن رواج دادن
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
collection activity
عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
news
اخبار
traditions
اخبار
assertion
اخبار
communication
اخبار
information
اخبار
newsreader
اخبار
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
information processing
تقویم اخبار
electric bell
زنگ اخبار
buzzer
زنگ اخبار
buzzers
زنگ اخبار
broadcast
پخش اخبار
ruise
اخبار دروغ
shockers
اخبار موحش
shocker
اخبار موحش
broadcasts
پخش اخبار
life blood
جنبش بی اخبار
annals
اخبار سال
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
poney
پرداختن خلاصه اخبار
push botton
دکمه زنگ اخبار
forebedement
اخبار قبلی پیشگویی
collections
جمع اوری اخبار
to break news
فاش کردن اخبار
newsmen
خبرنگار گوینده اخبار
sound bow
کاسه زنگ اخبار
essential elements of information
عناصر اصلی اخبار
newsman
خبرنگار گوینده اخبار
newsy
دارای اخبار زیاد
pony
پرداختن خلاصه اخبار
evaluations
ارزیابی اخبار رسیده
ponies
پرداختن خلاصه اخبار
action information center
مرکز اخبار تاکتیکی
locals
داخلی اخبار محلی
local
داخلی اخبار محلی
bell ringing transformer
مبدل زنگ اخبار
bell transformer
ترانسفورماتور زنگ اخبار
collection
جمع اوری اخبار
bell wire
سیم زنگ اخبار
evaluation
ارزیابی اخبار رسیده
monitoring
رله کردن اخبار و پیامها
newsreels
فیلم اخبار جاری روز
evaluation
ارزیابی کردن تقویم اخبار
ring
احاطه کردن زنگ اخبار
evaluations
ارزیابی کردن تقویم اخبار
collection agency
عامل جمع اوری اخبار
What is the latest news?
آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟
collection plan
طرح جمع اوری اخبار
newsreel
فیلم اخبار جاری روز
magneto bell
زنگ اخبار جریان متناوب
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
collective
جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
disseminates
توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com