English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (8 milliseconds)
English Persian
high order detonation انفجار انی وکامل
Other Matches
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
Good wholesome food . غذای سالم وکامل
From A to Z. In every deatail. از سیر تا پیاز (جامع وکامل )
blast line مسیرموج انفجار خط موج انفجار
burning train مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train مدار انفجار مسیر انفجار
mock up مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
chemical horn مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
blasts انفجار
blast انفجار
blasting انفجار
plosion انفجار
explosions انفجار
detonations انفجار
blastment انفجار
detonation انفجار
explosion انفجار
blow out انفجار
brisance انفجار
eruption انفجار
bursts انفجار
blow-ups انفجار
pop انفجار
blow-up انفجار
popped انفجار
pops انفجار
blow up انفجار
displosion انفجار
burst انفجار
information explosion انفجار اطلاعات
blast effect اثر انفجار
big bang انفجار بزرگ
ignitor وسیله انفجار
atom samshing انفجار اتمی
impact action اثر انفجار
inexplosive غیرقابل انفجار
implosion انفجار از داخل
explosion proof ازمایش- انفجار
explosiveness قابلیت انفجار
high order detonation انفجار شدید
explosion hazard خطر انفجار
explosimeter انفجار سنج
explosive energy قدرت انفجار
combustion chamber اطاق انفجار
detonatable قابل انفجار
detonable قابل انفجار
fire time زمان انفجار
destruct system سیستم انفجار
detonative اماده انفجار
dead center ignition نقطه انفجار
crepitation انفجار مکرر
countermining انفجار ضد مین
combustiblity قابلیت انفجار
bursting set محل انفجار
blast wave موج انفجار
blasting machine دستگاه انفجار
explosive force نیروی انفجار
detonation cord سیم انفجار
detonation charge خرج انفجار
detonating slab مسیر انفجار
explosion proof پوشش ضد انفجار
blow out سوختن انفجار
burst wave موج انفجار
explosive force قدرت انفجار
lead in مداررابط انفجار
outbursts انفجار غضب
outburst انفجار غضب
crater قیف انفجار
craters قیف انفجار
crackle صدای انفجار پی در پی
crackled صدای انفجار پی در پی
crackles صدای انفجار پی در پی
blast صدای انفجار
blast ضربه انفجار
blasts صدای انفجار
yield بازده انفجار
misfires گیر در انفجار
misfired گیر در انفجار
the force of the explosion شدت انفجار
gust انفجار فوت
gusts انفجار فوت
yielded بازده انفجار
yields بازده انفجار
misfire گیر در انفجار
blasts ضربه انفجار
sonic boom انفجار صوتی
detonations انفجار ناگهانی
detonations انفجار ضربهای
population explosion انفجار جمعیت
bust انفجار ترکیدگی
busted انفجار ترکیدگی
busting انفجار ترکیدگی
busts انفجار ترکیدگی
explosive قابل انفجار
aerial burst انفجار هوایی
detonation انفجار ضربهای
detonation انفجار ناگهانی
sonic booms انفجار صوتی
time of disintegration زمان انفجار
sympathetic detonation انفجار القایی
swooper انفجار دار
POWs صدای انفجار
POW صدای انفجار
flex x خرج انفجار کتابی
low order انفجار کند یا ناقص
poised mine مین اماده انفجار
tnt equivalent معادل با قدرت انفجار تی ان تی
flex x خرج انفجار ورقهای
service mine مین قابل انفجار
explosive range گستره انفجار پذیری
late time زمان سکته انفجار
subsidiaries عمق دهنده به انفجار
blastment تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
blast effect اثر موج انفجار
powder keg چیز قابل انفجار
powder kegs چیز قابل انفجار
atomic time زمان انفجار اتمی
atom samsher دستگاه انفجار اتمی
armed mine مین اماده انفجار
armed ammunition مهمات اماده انفجار
detonating ترکاننده وابسته به انفجار
afterwinds باد بعد از انفجار
explosives مواد قابل انفجار
subsidiary عمق دهنده به انفجار
impacts اثر ترکش انفجار
breech chamber محفظه خرج انفجار
impact اثر ترکش انفجار
burst انفجار منفجر شدن
crepitate انفجار پی درپی کردن
bursts منفجر کردن انفجار
bursts انفجار منفجر شدن
contact fire انفجار در اثر تماس
burst منفجر کردن انفجار
proximity fuze فیوز مخصوص انفجار مرمی
piezometer دستگاه سنجش شدت انفجار
predictor دستگاه محاسب زمان انفجار
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
sofar دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
impact action عمل انفجار نیروی ترکش
contingent effects اثرات احتمالی انفجار هستهای
exudation مواد پخش شونده در یک انفجار
fire time زمان اجرای اتش یا انفجار
strip تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
ice mine مین مخصوص انفجار زیریخی
acoustic circuit مدار عکس العمل انفجار صوتی
discriminating circuit مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
countermining زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
fire in the hole انفجار نزدیک است به جان پناه
afterwinds باد مخالف جهت انفجار اتمی
drag loading نتیجه کشش بادیا موج انفجار
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
crackles صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yields قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
yielded قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
firing area نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
sympathetic detonation انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
zero point نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
late time زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned exposed قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
looked زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
look زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
anticountermining device وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
command detonated منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
shock front جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
sonic boom انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic booms انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
spall تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com