Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (6 milliseconds)
English
Persian
to cry wolf too often
انقدربدروغ فریاد
Other Matches
calling
فریاد
kiai
فریاد
redresser
فریاد رس
rhodomontade
فریاد
fret
فریاد
mewl
فریاد
vociferation
فریاد
shouts
فریاد
shouting
فریاد
shouted
فریاد
frets
فریاد
exclamations
فریاد
exclamation
فریاد
squeals
فریاد
squealed
فریاد
squeal
فریاد
groan
فریاد
whoops
فریاد
whooping
فریاد
groaning
فریاد
whooped
فریاد
groans
فریاد
whoop
فریاد
shout
فریاد
shriek
فریاد
shrieked
فریاد
groaned
فریاد
outcry
فریاد
shrieking
فریاد
squawk
فریاد
shrieks
فریاد
squawked
فریاد
squawks
فریاد
outcries
فریاد
whoopee
فریاد خوشحالی
yell
فریاد زدن
bawl
فریاد زدن
war cry
فریاد جنگی
yelled
فریاد زدن
yelling
فریاد زدن
war whoop
فریاد جنگ
vociferance
فریاد و نعره
utter a cry
فریاد زدن
to by blue muder
فریاد کردن
shouter
فریاد زننده
screamer
فریاد زدن
jubilate
فریاد شادی
hurray
فریاد زدن
blat
فریاد کردن
yells
فریاد زدن
To cry out .
فریاد بر آوردن
cries
فریاد گریه
greeted
داد فریاد
greets
داد فریاد
gaff
گفتاربیهوده فریاد
holler
فریاد خوشحالی
hollered
فریاد خوشحالی
hollering
فریاد خوشحالی
hollers
فریاد خوشحالی
cries
فریاد زدن
cry
فریاد گریه
cry
فریاد زدن
greet
داد فریاد
whooped
فریاد کردن
whooping
فریاد کردن
whoops
فریاد کردن
whoop
فریاد کردن
bawls
فریاد زدن
bawling
فریاد زدن
bawled
فریاد زدن
salvo
فریاد دسته جمعی
to break forth in to joy
از خوشی فریاد کردن
salvoes
فریاد دسته جمعی
shrieking
فریاد دلخراش زدن
To go to someones rescues . To succour someone .
به فریاد کسی رسیدن
with rejoicings and embraces
با شادی و فریاد هورا
to shout for joy
از خوشی فریاد زدن
screeches
فریاد شبیه جیغ
chevy
فریاد هنگام شکار
shrieked
فریاد دلخراش زدن
shriek
فریاد دلخراش زدن
screech
فریاد شبیه جیغ
shrieks
فریاد دلخراش زدن
triumphantly
فاتحانه فریاد پیروزی
triumphant
فاتحانه فریاد پیروزی
screeched
فریاد شبیه جیغ
to roar with pain
از درد فریاد زدن
screeching
فریاد شبیه جیغ
howl
فریاد زدن عزاداری کردن
howled
فریاد زدن عزاداری کردن
howls
فریاد زدن عزاداری کردن
full-throated
صدا یا فریاد بسیار بلند
exclaims
ازروی تعجب فریاد زدن
hollers
فریاد کردن سروصداراه انداختن
exclaimed
ازروی تعجب فریاد زدن
exclaiming
ازروی تعجب فریاد زدن
hollering
فریاد کردن سروصداراه انداختن
rodomontade
گزافه گویی کردن فریاد
exclamatory
شگفت اور متضمن فریاد
hollered
فریاد کردن سروصداراه انداختن
holler
فریاد کردن سروصداراه انداختن
donnybrook
فریاد پرسر وصدا هیاهو
exclaim
ازروی تعجب فریاد زدن
jobilate
شادی کردن از خوشی فریاد زدن
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
hoot
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hooting
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hooted
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
wows
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowed
فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
hoots
فریاد اعتراض و بی صبری مثل عجب و واه وغیره
hoick
فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
tallyho
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
fore
فریاد هشدار به نفر جلو زمین در مورد گوی که بسمت اومیرود
hi
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
yoicks
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
escry
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
He raesed a cry of ((thief! Thif !))
فریاد می زد «دزد !دزد ! »
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...