Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (36 milliseconds)
English
Persian
slow
اهسته کردن یاشدن
slowed
اهسته کردن یاشدن
slower
اهسته کردن یاشدن
slowest
اهسته کردن یاشدن
slowing
اهسته کردن یاشدن
slows
اهسته کردن یاشدن
Other Matches
slackening
شل کردن یاشدن
slackened
شل کردن یاشدن
slacken
شل کردن یاشدن
sprains
رگ به رگ کردن یاشدن
spraining
رگ به رگ کردن یاشدن
sprained
رگ به رگ کردن یاشدن
slackens
شل کردن یاشدن
sprain
رگ به رگ کردن یاشدن
mine
استخراج کردن یاشدن
mined
استخراج کردن یاشدن
mines
استخراج کردن یاشدن
solidified
سفت کردن یاشدن
solidifies
سفت کردن یاشدن
to crock up
خراب کردن یاشدن
solidify
سفت کردن یاشدن
turn-off
خاموش کردن یاشدن
turn off
خاموش کردن یاشدن
sack
اخراج کردن یاشدن
wither
پژمرده کردن یاشدن
ripens
رسیده کردن یاشدن
ripening
رسیده کردن یاشدن
ripen
رسیده کردن یاشدن
ripened
رسیده کردن یاشدن
solidifying
سفت کردن یاشدن
foreignize
بیگانه کردن یاشدن
propping
حائل کردن یاشدن
propped
حائل کردن یاشدن
sponging
طفیلی کردن یاشدن
sponged
طفیلی کردن یاشدن
prop
حائل کردن یاشدن
turn-offs
خاموش کردن یاشدن
sponge
طفیلی کردن یاشدن
sacks
اخراج کردن یاشدن
sacked
اخراج کردن یاشدن
change
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
changing
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
changes
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
shelve
شیب دار کردن یاشدن
changed
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
shelved
شیب دار کردن یاشدن
to wear out
ازپوشیدن زیادکهنه کردن یاشدن
solidifying
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidify
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidifies
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidified
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
wind
خسته کردن یاشدن ازنفس افتادن
winds
خسته کردن یاشدن ازنفس افتادن
cark
بار کردن غمگین ساختن یاشدن
substantialize
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
emplace
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
condenses
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condensing
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
stewed
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stew
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
tapped
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
slackening
اهسته کردن
slackened
اهسته کردن
to slack up
کم کم اهسته کردن
slackens
اهسته کردن
trickle charge
پر کردن اهسته
slacken
اهسته کردن
anneal
نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
elutriate
اهسته خالی کردن
decant
اهسته خالی کردن
decelerates
کندکردن اهسته کردن
decelerating
کندکردن اهسته کردن
decelerate
کندکردن اهسته کردن
gentle
اهسته ملایم کردن
decants
اهسته خالی کردن
decanted
اهسته خالی کردن
decanting
اهسته خالی کردن
decelerated
کندکردن اهسته کردن
gentler
اهسته ملایم کردن
gentlest
اهسته ملایم کردن
fudged
فریفتن اهسته حرکت کردن
retarding
عقب انداختن اهسته کردن
retard
عقب انداختن اهسته کردن
retards
عقب انداختن اهسته کردن
cooed
اهسته بازمزمه ادا کردن
coo
اهسته بازمزمه ادا کردن
fudging
فریفتن اهسته حرکت کردن
fudges
فریفتن اهسته حرکت کردن
coos
اهسته بازمزمه ادا کردن
fudge
فریفتن اهسته حرکت کردن
cooing
اهسته بازمزمه ادا کردن
plodding
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodded
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plods
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plod
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
instill
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils
کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
paced
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paces
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
parade lap
رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
pace
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
souse
مست مست کردن یاشدن
trances
مسحورکردن یاشدن
chirk
شادکردن یاشدن
trance
مسحورکردن یاشدن
superannuate
بازنشسته دانستن یاشدن
abuts
متصل بودن یاشدن
abut
متصل بودن یاشدن
abutted
متصل بودن یاشدن
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
drawls
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
pace
با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paced
با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
paces
با قدم اهسته رفتن قدم رو کردن
tardo
اهسته
indistinct
اهسته
fabian
اهسته رو
slow
اهسته
low
اهسته
slow footed
اهسته
plodder
اهسته رو
ritardando
اهسته تر
catlike
اهسته رو
cattish
اهسته رو
languidly
اهسته
quietly
اهسته
lightly
اهسته
slowly
اهسته
slowed
اهسته
slows
اهسته
slower
اهسته
limper
اهسته رو
silently
اهسته
largo a
اهسته
gradual
اهسته
lentamente
اهسته
lento a
اهسته
at a slow pace
اهسته
below ones breath
اهسته
slowest
اهسته
low low
اهسته اهسته
slow down
اهسته
slowing
اهسته
slow ahead
اهسته به جلو
jiggles
تکان اهسته
goose-step
قدم اهسته
slow and steady
اهسته وپیوسته
goose-steps
قدم اهسته
goose-stepping
قدم اهسته
goose-stepped
قدم اهسته
jiggled
تکان اهسته
simmering
اهسته جوشیدن
simmers
اهسته جوشیدن
simmered
اهسته جوشیدن
sluggish
بطی اهسته رو
andante
نسبتا اهسته
simmer
اهسته جوشیدن
rallenttando
بتدریج اهسته تر
dogtrot
یورتمه اهسته
jiggle
تکان اهسته
pianissimo
بسیار اهسته
piaffer
یورتمه اهسته
trudged
قدم اهسته
goose step
قدم اهسته
dab
اهسته زدن
dabbed
اهسته زدن
dabs
اهسته زدن
languid
بی حال اهسته
jog trot
کاریکنواخت و اهسته
largo
اهسته و مفصل
lagging
اهسته کند
lockstep
قدم اهسته
soften
اهسته ترکردن
softens
اهسته ترکردن
mealy-mouthed
اهسته حرف زن
jiggling
تکان اهسته
dink
ضربه اهسته
trudging
قدم اهسته
trudges
قدم اهسته
percuss
اهسته زدن به
trudge
قدم اهسته
slid
اهسته رفتن
dead slow
خیلی اهسته
crawls
اهسته خزیدن
crawled
اهسته خزیدن
crawl
اهسته خزیدن
mealy mouthed
اهسته حرف زن
softened
اهسته ترکردن
tapped
اهسته زدن
jogs
اهسته دویدن
jogging
اهسته دویدن
jogged
اهسته دویدن
low
پایین اهسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com