Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
first down |
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس |
|
|
Other Matches |
|
chain |
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی |
chains |
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی |
york round |
مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان |
advance to contact |
پیشروی برای اخذ تماس |
windsor round |
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان |
touch judge |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
gales |
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد |
gale |
باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد |
cirro cumulus |
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین |
cirrus |
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین |
western round |
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان |
cirro status |
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین |
ground |
تماس دادن توپ با زمین |
ground stroke |
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین |
wand shoot |
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان |
full pitch |
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین |
full toss |
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین |
punts |
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن |
split lean |
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین |
punt |
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن |
punted |
توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن |
national round |
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان |
men's national round |
مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان |
ground zero |
محل تماس گوی اتشین بمب اتمی با زمین |
series |
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود |
tries |
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف |
try |
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف |
ground |
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی |
advancing |
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی |
advances |
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی |
advance |
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی |
first in first out |
صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود |
touchdowns |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
touchdown |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
de bounce |
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود |
touches |
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس |
touch |
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس |
Thanks for calling back. |
با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.] |
contact point |
وسیله تماس نقطه اخذ تماس |
fifo |
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود |
fifo |
اولین صادره از اولین وارده |
first strike |
اولین ضربت در اولین حمله |
advancing |
پیشروی پیشروی کردن |
advance |
پیشروی پیشروی کردن |
advances |
پیشروی پیشروی کردن |
ring |
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد. |
amplifying report |
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن |
originate |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
originates |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
originating |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
originated |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
fifo |
که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود |
telemetry |
تله متری |
metric system |
سیستم متری |
metric waves |
موجهای متری |
rials 0 the metre |
متری 04 ریال |
bathymetry |
باتی متری |
metric spark plug |
شمع متری |
prefixes used in the metric system |
پیشوندهای دستگاه متری |
high board |
سکوی شیرجه 3 متری |
metric space |
فضای متری [ریاضی] |
low board |
سکوی یک متری شیرجه |
metric |
اندازهای استاندارد یامعیارمتری متری |
metric system |
دستگاه اندازه گیری متری |
kick circle |
دایره 8/81 متری وسط میدان |
end zone |
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی |
ontos |
تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی |
high pheasant |
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان |
howtar |
خمپاره انداز 701 میلی متری سنگین |
battle clout |
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری |
exchange zone |
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب |
popping crease |
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است |
heads |
تختههای افرا در 61 متری قسمت اول مسیر بولینگ |
SI |
Dunites SystemeInternational استاندارد سیستم بین المللی متری |
clout shooting |
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان |
progressions |
پیشروی |
precession |
پیشروی |
marches |
پیشروی |
advancing |
پیشروی |
progression |
پیشروی |
marched |
پیشروی |
marching |
پیشروی |
march |
پیشروی |
advance |
پیشروی |
victory |
پیشروی |
antecedence |
پیشروی |
victories |
پیشروی |
onrush |
پیشروی |
proceedings |
پیشروی ها |
advances |
پیشروی ها |
progression |
پیشروی |
improvement |
پیشروی |
head way |
پیشروی |
advance |
پیشروی |
progress |
پیشروی |
axis of advance |
محور پیشروی |
speed of advance |
سرعت پیشروی |
advances |
پیشرفت پیشروی |
grind out |
پیشروی مختصر |
advances |
: پیشروی پیشرفت |
advance |
پیشرفت پیشروی |
progressing |
پیشرفت پیشروی |
gain ground |
پیشروی کردن |
law of progression |
قانون پیشروی |
advancing |
پیشرفت پیشروی |
set forward |
فشار پیشروی |
self advancement |
پیشروی نفس |
marine transgression |
پیشروی دریا |
saltation |
پیشروی بتدریج |
birl |
پیشروی باچرخیدن |
progresses |
پیشرفت پیشروی |
progressed |
پیشرفت پیشروی |
progress |
پیشرفت پیشروی |
advance force |
نیروی پیشروی |
lunging |
پیشروی ناگهانی خیز |
ground grainer |
مهاجمی که پیشروی میکند |
lunge |
پیشروی ناگهانی خیز |
lunges |
پیشروی ناگهانی خیز |
lunged |
پیشروی ناگهانی خیز |
marching order [travel order] |
دستور پیشروی [ارتش] |
sitzkrieg |
جنگ بدون پیشروی |
get by |
مخفیانه پیشروی کردن |
advance march |
پیشروی حرکت به جلو |
heads up |
سمت مسیر پیشروی |
advancing units |
یکانهای پیشروی کننده |
heads up |
وضعیت مسیر پیشروی |
clown |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowns |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowning |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
ground return |
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین |
clowned |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
hercules |
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس |
inductive earthing |
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
center field |
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال |
geotaxis |
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی |
frost heave |
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین |
regulus |
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند |
thin Ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود |
steerage way |
پیشروی در سمت حرکت یکان |
covered approach |
پیشروی پوشیده معابر مخفی |
to issue marching order |
دستور پیشروی دادن [ارتش] |
sternway |
پیشروی ناواز سمت پاشنه |
lockstep |
پیشروی افراد پشت سریکدیگر |
off side |
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن |
honest john |
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه |
nap of the earth |
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال |
tellurian |
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین |
to break up |
از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی] |
geognosy |
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین |
blocks |
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی |
advance variation |
واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی |
lap course |
جهت پیشروی نوار مین روبی |
blocked |
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی |
progressive attack |
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون |
block |
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی |
marching |
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن |
marches |
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن |
march |
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن |
accompanying fire |
اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند |
marched |
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن |
heads up display |
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی |
perelotok |
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین |
rolling terrain |
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار |
sergeants |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
sergeant |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
styx |
نوعی موشک زمین به زمین دریایی |
pope young round |
مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان |
headmost |
اولین |
initiatory |
اولین |
initialing |
اولین |
initialling |
اولین |
initialled |
اولین |
initialed |
اولین |
initial |
اولین |
initials |
اولین |
covenant runing with land |
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست |
initialling |
اولین یا در ابتدا |
initialing |
اولین قسمت |
initialing |
اولین امضاء |
betimes |
در اولین فرصت |
initialing |
اولین یا در ابتدا |
initialling |
اولین امضاء |
immediate destination |
اولین مقصد |
seconded |
که پس از اولین می آید |
initials |
اولین قسمت |
initials |
اولین امضاء |
initialled |
اولین قسمت |
initials |
اولین یا در ابتدا |
initialed |
اولین امضاء |
initial |
اولین امضاء |
initialled |
اولین یا در ابتدا |
initialed |
اولین یا در ابتدا |
initial |
اولین یا در ابتدا |
initialled |
اولین امضاء |
seconds |
که پس از اولین می آید |
seconding |
که پس از اولین می آید |
first generation |
اولین سری |
second |
که پس از اولین می آید |